آراستگى چیست و حدود آن کدام است؟ چه نوع لباسى و آرایشى معرّف آراستگى است؟ آیا رابطهاى میان آراستگى با زیبایى و جذّابیت وجود دارد؟ چگونه آراستگى در دوستىها و روابط میانْ فردى، تأثیرگذار است؟ هنجارهاى مورد قبول در آراستگى کدام اند؟ و... این پرسشها از جمله دلْ مشغولىهاى نوجوانان و جوانان فرهنگ ماست. در این مختصر با توجه به آموزههاى دین و دادههاى روانشناسى، برخى سؤالات را پاسخ مىگوییم.
برداشتهاى اوّلیه
عموماً اعتقاد بر این است که «برداشتهاى اوّلیه» بسیار اهمیت دارند. بسیارى از ما مىپذیریم که برداشتهاى اوّلیهاى که از دیگران داریم، روند ارتباط ما را با آنان به صورتى حیاتى شکل خواهند داد. این پدیده را در روانشناسى اجتماعى «اثر تقدّم» مىگویند، از این رو افراد براى حضور در مصاحبه شغلى، دیدار با دوست جدید، اوّلین ملاقات با همسر آینده خویش، و... که در آن، نخستین برخورد را با دیگرى دارند، با دقت تمام، خود را آماده مىکنند. «ارتباط غیر کلامى» در شکلگیرى برداشت اوّلیه بسیار مؤثر است. یک نگاه، لحن کلام، نوع لباس، قیافه ظاهرى، و... کافى است تا اطّلاعات مفصّلى را در اختیار ما قرار دهد. آراستگى در هر یک از نمودارهاى ارتباط غیرکلامى مانند: حالات چهره و قیافه ظاهرى، تماس چشمى و نگاه، لباس و حرکات بدن، و لحن کلام، مىتواند در نوع برداشتى که از ما مىشود، مؤثر باشد. پیش از آنکه به توضیح کانالهاى اساسى ارتباط غیرکلامى با دیگران بپردازیم، بهتر است به اختصار چند جملهاى درباره مفهوم آراستگى در فرهنگ خودمان سخن بگوییم.
مفهوم آراستگى
آراستن به معناى زینت دادن و تزیین کردن است: چنین تا بیامد مه فروَدین بیاراست گلبرگ، روى زمین
فردوسى
خویشتن آراسته از بهر او خودْ وِرا پرواى غیر دوست، کو؟
مولوى
معانى دیگرى مانند منظّم و مرتّب بودن، هماهنگ بودن، آماده و مهیّا بودن نیز گفته شده که کاملاً مرتبط با معناى اوّل است؛ زیرا تزیین کردن به نوعى با نظم و تقارن و نیز هماهنگى همراه است ومعرّف آماده و مهیّا بودن براى مقصود مورد نظر (مثلاً ملاقات دوست). در مقابلِ آراستن که معمولاً با یک افزایش همراه است، پیراستن قرار مىگیرد که ویژگى آن کاستن و زدن شاخ و برگ است.
حوزههاى آراستگى
حال باید ببینیم در شیوههاى ارتباط غیر کلامى، آراستگى چگونه حاصل مىشود؟ در اینجا بویژه ارزشهاى دینى که در حقیقت هنجارهاى فرهنگى ما را شکل مىدهند، مىتوانند تعیین کننده باشند:
1) حالات چهره و قیافه ظاهرى: سیسرون، سخنور رومى، گفته: «چهره، تصویر روح است»؛ یعنى احساسات و هیجانات انسان، غالباً در چهره وى منعکس مىشود. خشم، ترس، شادى، غم، تعجّب، تنفّر و رضایت به سادگى نمایان مىگردند و به راحتى قابل تشخیص هستند. بنابراین احساسات ما نسبت به دیگران، به صورتى غیراختیارى خود را نشان مىدهند و قابل پنهان کردن هم نیستند. نوع آرایش سر و صورت، عینک داشتن یا نداشتن و زیبایى ظاهرى، مىتوانند برداشتهاى اوّلیه را در مخاطب ما ایجاد کند. در اینجا یک «تصوّر قالبى» در میان مردم وجود دارد که «هرچه زیباست، خوب هم هست». لیکن مطابق تحقیقات روانشناسان، چنین امرى قابل تأیید نیست؛ یا این که معمولاً فردى که عینک به چشم مىزند، با هوشتر و کوشاتر است؛ امّا این هم از آن تصوّرات پذیرفته نشده است. در مورد مُدل مو و آرایش صورت نیز چنین تصوّرات قالبى بدون پشتوانه، وجود دارد. فریفته نشدن نسبت به تصوّرات قالبى، دو نتیجه در بر دارد: یکى آنکه خود را تابلویى براى این تصوّرات قالبى نمىکنیم و دوم آنکه در برداشت از دیگران، مراقب رهزنىهاى این تصورات، خواهیم بود. آراستگى در قیافه ظاهرى و حالات چهره را مىتوانیم از برخى سخنان دلنشین پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) دریابیم.
امام على(ع): مؤمن شادیش در چهره و اندوهش درون قلب است.(1)
امام باقر(ع): خوشرویى و گشادهرویى باعث جلب محبّت و نزدیکى به خداوند است و ترشرویى و گرفتگى باعث دشمنى و دورى از خداست.(2)
امام على(ع): مؤمن نرمخو و گشادهروست و نه ترشرو.(3)
لبخند زدن همراه شادى، در موقع ملاقات با دوستان، تأثیر عمیقترى از زبان دارد و چنین القا مىکند که دوستت دارم و از دیدار تو خوشبختم. امام صادق(ع): لبخند زدنِ شخصى در هنگام ملاقات با برادرش (دوستش) براى او پاداشى محسوب مىشود.(4)
پیامبر اکرم: کسى که موهایش را بلند مىگذارد آنها را به نیکویى مرتب کند یا کوتاه نماید.(5)
2) تماس چشمى و نگاه: آیا تاکنون با کسى که عینک تیره به چشم دارد، گفتگو کردهاید؟ اگر چنین بوده است مىدانید که این وضعیت چه قدر ناراحت کننده است. از آنجا که نمىتوانیم چشمان طرف مقابل را ببینیم، از عکسالعملهاى او با خبر نخواهیم شد. برخى از شعراى قدیم، چشم را «پنجره روح» توصیف کردهاند؛ زیرا غالباً از دریچه چشمان دیگران، چیزهاى زیادى درباره حالات و احساسات آنها استفاده مىکنیم؛ مثلاً نگاه معمولى و مداوم را نشانه محبّت و دوستى، اجتناب از تماس چشمى را نشانه خجالتى بودن یا دوست نداشتن و خیره شدن را علامت خشم یا خصومت تفسیر مىکنیم. نگاه از سر مهر، در روابط با دوستان و نزدیکان، بویژه نسبت به پدر و مادر، مورد تأکید در احادیث ما بوده است:
امام صادق(ع): کسى که به پدر و مادرش نامهربان نگاه کند، حتى اگر او را مورد ستم قرار داده باشند، خداوند نماز او را قبول نمىکند.(6)
برق نگاه، بویژه نگاههاى خیره و مداوم، اگر از روى امیال پست و شهوانى باشد (خصوصاً در روابط با غیر هم جنس) مىتواند خطرآفرین باشد و مفاسد بعدى را نیز به دنبال آورد. قرآن با نگاه پیشگیرانه و مشفقانه، این امر را متذّکر مىشود: «به مردان با ایمان بگو دیدهها فروبندند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزهتر است؛ زیرا خداوند بر آنچه مىکنند، آگاه است و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند».(7)
3) لباس و حرکات بدن: ژستها، حرکات دست و پا، لرزش و آرامش بدن، جهتگیرى کلى بدن، کیفیت و رنگ پوشش لباس، همگى در این قسمت مورد نظرند. تعداد زیاد حرکات بدنى (مانند خارش، ور رفتن) نشان دهنده برانگیختگى هیجانى یا حتى عصبانیت است. وضعیت کلّى بدن، مىتواند حالت تهدیدآمیز، تمایل و انعطافپذیرى یا بىتفاوتى را نشان دهد. باز یا بسته بودن دستها نیز علامت گرمى یا سردى ارتباط تلقى مىشود. نحوه راه رفتن افراد نیز مىتواند اضطراب، افسردگى و نگرانى یا تحرّک، نشاط و آرامش وى را نشان دهد. فاصله با مخاطب نیز میزان دوستى را منتقل مىکند(البته نزدیک بودن بیش از حد هم نابهنجار تلقى مىشود). نوع و نحوه پوشش لباس، نمایانگر تعلّق ما به گروه خاصّى در اجتماع است (مانند اونیفورمها) و تا حدّى نشانگر شخصیت و طبقه اجتماعى افراد است و همچنین میزان سازگارى و توجّه به هنجارهاى جامعه را نشان مىدهد.
یکى از مسایل مهم در روابط میان فردى، رعایت تواضع و فروتنى است که به وضوح خود را در حرکات بدنى نشان مىدهد:
امام على(ع): دوستى، میوه و نتیجه فروتنى است.(8)
از علائم فروتنى دست دادن و گاهى در آغوش کشیدن دوست است:
پیامبر اکرم: دست دادن، از نشانههاى کامل بودنِ دوستى است.(9)
امام صادق(ع): هرگاه دو مؤمن یکدیگر را ملاقات کنند و دست یکدیگر را بفشارند، خداوند به آن دو، صد رحمت نازل مىکند که نود و نه رحمت از آنِ کسى است که دوست خود را بیشتر دوست دارد و اگر یکدیگر را در آغوش گیرند، هر دو غرق در رحمت خواهند شد.(10)
یکى از وجوه مهمّ آراستگى که چه بسا بیشتر جلب توجه مىکند، آراستگى لباس است. چند نکته در آموزههاى اسلام در این مورد به چشم مىخورد:
یکى این که پوشش انسان، مناسب باشد، به گونهاى که اندامهاى بدن را حفظ کند و در ارتباطات اجتماعى تحریکآمیز نباشد.
در قرآن آمده است: به مردان با ایمان بگو دیدهها فروبندند و اندامشان [با پوشش مناسب] محفوظ دارند که این براى آنان پاکیزهتر است؛ زیرا خدا به آنچه مىکنند آگاه است. به زنان با ایمان نیز بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و اندامشان را بپوشانند و [مواضع] زینتهایشان را آشکار نکنند، مگر آنچه به طور طبیعى [مانند دست و صورت] پیداست و باید سینه و دوش خود را با مَقنعه(یا روسرى) بپوشانند.(11)
دوم رعایت پاکیزگى و نظافت در لباس، تا حدّى که حضور انسان براى دیگران، خوشایند باشد.
پیامبر اکرم فرمود: به مقدارى که در توان دارید، پاکیزگى را مراعات کنید؛ زیرا خداوند متعال، اسلام را براى پاکیزگى بنا کرده است و داخل بهشت نمىشود مگر کسى که پاکیزه باشد.(12)
سوم عطر زدن و مرتب کردن خود. پیامبر اکرم در آینه مىنگریست، موهاى خود را مرتب مىکرد، شانه مىزد و گاهى در آب مىنگریست و موهایش را مىآراست و علاوه بر خانوادهاش، خود را براى اصحاب و یارانش مىآراست.
امام على(ع) فرموده است: خودآرایى از اخلاق مؤمنان است.(13)
چهارم در انتخاب نوع و شکل لباس، به گونهاى باشد که متعارف و مطابق با فرهنگ و عرف زمان و محل زندگى باشد.
امام صادق(ع) مىفرماید: بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است.(14)
همچنین باید از پوشیدن لباسهایى که موجب انگشت نما شدن [در احادیث به آن لباس شهرت مىگویند] مىگردد پرهیز شود؛ زیرا موجب احساس خود بزرگبینى یا حقارت و ضعف در شخصیت است:
امام صادق(ع): خداوند، لباس شُهرت را مبغوض مىدارد.(15) براى انسان، همین خارى و ذلّتْ بس است که لباس شهرت بپوشد یا بر مرکبى سوار شود که موجب شهرت او گردد.(16)
4) لحن کلام و سخن گفتن: کیفیت صدا یا علائم فرازبانى به تغییرات و نوسانات در گفتار گفته مىشود که معانى خاصّى را با خود منتقل مىسازد. زیر و بمى صدا، آهنگ، سرعت، موزون بودن، تردید و تأمّل، تأکیدهاى خاص و... اطلاعات ویژهاى را با خود همراه مىکنند. یک جمله ساده «شما دوست احمد هستید» با توجه به آهنگ کلمات و تأکید بر ابتدا یا انتهاى جمله مىتواند معانى تعجّب، رضایت، پرسش و حتى زیرِ سؤال بردن را داشته باشد. تحقیقات روانشناسان نشان مىدهد برخى از احساسات مانند: خشم، شادى، عصبیت و غم، راحتتر از احساسات دیگر، از کیفیت صوت تشخیص داده مىشوند. اگرچه همواره نمىتوانیم علائم دقیق فرازبانى را تشخیص دهیم، امّا به ندرت از تأثیر عاطفى این علائم مانند پیامهاى صمیمانه یا خشمگینانه مصون مىمانیم.
در مورد کیفیت صدا و لحن کلام مانند: آرام و عمیق، نازک، یکنواخت، تودماغى، هیجان زده، رسا، گرفته، و... تصوّرات قالبىِ خاصّى وجود دارد که براى برداشت صحیح از دیگران، باید جوانب دقّت و احتیاط را مراعات کنیم.
علاوه بر جهات محتوایى که باید در ادب، نزاکت و هنجارهاى اخلاقى در نظر گرفته شود و با پرهیز از لغو و بیهودهگویى، سنجیده و با تأمل سخن گفت، در مورد لحن کلام و کیفیت صدا نیز نکاتى در آموزههاى اسلامى قابل توجه است:
یکى مراعات میانهروى در بلندى و کوتاهى صدا و اجتناب از فریاد زدن است که لقمان هنگامى که فرزندش را راهنمایى مىکند، مىگوید:... و صدایت را آهسته کن.(17) حتى در مورد خندیدن، امام على(ع) مىفرماید: مؤمن... هرگاه مىخندد، صوتش گوشها را نمىآزارد.(18)
دوم آنکه حالات پرخاشگرانه در گفتار نداشته باشیم؛ بلکه نرمخو و نرم گفتار باشیم: خداوند حتى هنگامى که حضرت موسى(ع) و برادرش را به سوى فرعون روانه مىکند مىفرماید: پس با او به زبانى نرم سخن بگویید.(19)بنابراین در روابط میانْ فردى و با دوستان، این مسئله بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد: امام على(ع): مؤمن 8با جنگ و دعوا به دیگران پرخاش نمىکند، دشنام نمىدهد، عیبجویى و غیبت نمىکند.(20)
هم ایشان مىفرماید: مؤمن آرام، نرمخو، آسانگیر و قابل اعتماد است.(21)
سوم کیفیت سخن گفتن (بویژه در ارتباط با غیر هم جنس) نباید تحریکآمیز باشد و با چشم پوشى از مرزهاى حیا و عفت، روابط بین فردى را به خطر اندازد. قرآن کریم در خطاب به همسران پیامبر مىفرماید: اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید، اگر تقوا پیشه کنید. بنابراین به گونهاى نازک و هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند. و سخن شایسته بگویید.(22)