بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

قانونهای طلایی برای ازدواجی موفق

در مـراسم ازدواجی که اخیـراً شـرکت کـرده بـودیـم، بـا زوج
خـوشبـخـتی آشـنـا شــدیم که به تازگی پنجاه و چهارمین
سـالـــگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودند. حدوداً هشتاد
سـاله بـودند. مـمـکن اســت مضحک بنظر برسد، ولـی باید
بگویم که واقعاً زوج جذابی بودند. طریقه لبخند زدنشان بـه
هـمـدیـگر کـوچکـترین شباهتی به یک زوج مسن نداشت،
بیشتر شبیه تازه عروس و داماد ها بودند.

به تازگی کتاب "نیمه دوم ازدواج" را مـطـالـعـه کــرده بودند.
ما واقعاً تحت تاثیر قرار گـرفته بودیم، به خصوص زمــانی که
گـفـتـنـد هــنوز در حــــال شناختن همدیگر هستند و دنبال
راه هـایــــی برای شاد کردن همدیگرند. ما به همدیگر نگاه
می کردیم و بدون گفتـن حــرفی متــوجـــه شـــدیم که آنها
می توانند مشاوران ازدواج جدید باشند.

در واقع، سال های زیادی بود که تحت تاثیر نوشته ها و دوستی آقای خشایار و خانم رومینا وطن دوست قرار داشتیم. خانواده وطن دوست اولین کسانی بودند که همزمان با دکتر مقدم مسئله ی تقویت و غنی سازی ازدواج را در کانونهای ازدواج مطرح کردند. خانواده وطن دوست با تجربه هایی که در زمینه های رفتار گرایی، مشاوره ازدواج و آموزگاری داشتند، متوجه شده اند که با گذر زمان آن هایی که در ازدواجشان دچار مشکلاتی هستند، از اطرافیان درخواست کمک خواهند کرد، که معمولاً بسیار دیر است. بنابراین در چهلمین سالگرد ازدواجشان، آن ها تصمیم گرفتند که انجمن زوجین برای تقویت ازدواج ها که سازمانی بین المللی برای بهبود و پیشرفت ازدواج ها است را راه اندازی کنند.

هیچوقت اولین ملاقاتمان با خانواده وطن دوست را فراموش نمی کنم. در یک کنفرانس آموزشی در شیراز شرکت کرده بودیم. اولین شبی که همراه با خشایار و رومینا شام صرف کردیم، خیلی سریع متوجه برقی که هنگام نگاه کردن به همدیگر در چشمانشان می درخشید شدیم. جرقه ای که در چشمانشان بود به ما هم سرایت کرد و قبل از اتمام کنفرانس هر دوی ما هم عقیده بودیم که آن الگویی که برای ازدواجمان در پی اش بودیم را یافته ایم. آیا شما نیز چنین زوجی را می شناسید؟ اگر نمی شناسید، به شما توصیه می کنیم که در جستجوی یکی از آنها باشید!

اگر می خواهید ازدوجی پر دوام و سعادتمند داشته باشید، به اطرافتان کمی نگاه کنید تا با زوج هایی با سن و سال بیشتر از شما که ازدواجی موفق داشته اند آشنا شوید. و زمانی که زوج هایی موفق که 50 سال از ازدواجشان می گذرد صحبت می کنند، فقط گوش کنید.

مهرداد عزیز با ارائه لیستی که شامل 10 دستور العمل برای داشتن یک زندگی شاد است و توسط زوج خوشبختی که پنجاهمین سالگرد ازدواجشان را از سر می گذرانند نوشته شده است، ما را در این راه کمک کرده است. ببینید شما چه تعدادی از این قانون ها را در زندگیتان اجرا می کنید.


1- هیچوقت هر دو در یک زمان عصبانی نشوید.

2- هیچوقت سر همدیگر فریاد نزنید مگر وقتی که خانه تان آتش گرفته باشد.

3- اگر قرار است یکی از شما در یک بحث پیروز شود، بگذارید که آن برنده همسرتان باشد.

4- اگر می خواهید انتقاد کنید، این کار را با عشق انجام دهید.

5- هیچوقت اشتباهات گذشته را دوباره وسط نکشید.

6- از همه دنیا به خاطر همسرتان بگذرید.

7- تا بحثی را به سرانجام نرسانده اید، به خواب نروید.

8- سعی کنید حداقل روزی یکبار حرفهای محبت آمیز به شریک زندگیتان بزنید.

9- اگر خطایی مرتکب شده اید، آن را بپذیرید و عذر خواهی کنید.

10- به یاد داشته باشید که برای منازعه همیشه دو نفر لازم است.

کسی می گفت تفاوت یک ازدواج موفق با یک ازدواج ناموفق در این است کــــه در مورد دوم بـعضی حرفها ناگفته می ماند. بنابراین این راهنمای ازدواج را با کلمات حکیـمـانــه اُدگن نَش به پایان می رسانیم:

"بـرای اینکه جام شراب زندگیتان همیشه لبریز ازعشق باقی بماند، میـبــایست زمانی که حق با شما نیست، خطایتان را بپذیرید و زمانی که حق با شماست، سکوت اختیار کنید."


برگرفته از مردمان

آنچه باید درباره خشونت خانگی علیه زنان بدانیم

می گوید که پشیمان است و این اتفاق بار دیگر تکرار نخواهد شد. ولی شما می ترسید که دوباره اتفاق بیفتد. فوران خشم، کلمات آزار دهنده، گاهی اوقات هم یک سیلی و کتک. شما به شک می افتید و با خود فکر می کنید اگر همین طور پیش برود حتما دیوانه خواهید شد.

خشونت خانوادگی می تواند برای همه زنان در هر سن، نزاد و طبقه اجتماعی حتی در بین افراد تحصیل کرده رخ دهد. البته این خشونت حتی برای مردان و حتی کسانی که با همجنس خود زندگی می کنند نیز می افتد. خشونت خانگی معمولا مردانی را شامل می شود که از همسر مونث خود سوء استفاده می کنند. در حقیقت، بخش بهداشت و خدمات انسانی تخمین می زند حدود 4 میلیون زن هر ساله در آمریکا از خشونت همسران فعلی، قبلی، دوست پسران شان و یا محارمشان صدمه می بینند.

سوء استفاده خانگی- که خشونت خانگی و خشونت محارم نیز نامیده می شود- بین افرادی که رابطه محرمیت با هم دارند رخ می دهد و شامل انواع مختلف اجبار، تهدید، ارعاب، انزوا و سوء استفاده احساسی، جنسی و جسمی می شود.

بدون کمک، خشونت ادامه می یابد و شدید تر می شود. منابع بسیاری وجود دارند که به شما کمک می کنند که مشکلتان را درک کنید راهی جهت حمایت از خود بیابید. هیچ کس نباید مورد سوء استفاده و خشونت قرار بگیرد.

مراحل یک رابطه همراه با خشونت

اگرچه هیچ قربانی و یا خشونت خانگی کاملا مشابه وجود ندارد ولی رابطه همراه با خشونت مشخصه های مشابه دارند. در همه موارد، شخص سوء استفاده کننده هدفش کنترل و اعمال قدرت بر روی طرف مقابلش است.

دایانا پترسون مددکار اجتماعی و مسئول بخش جلوگیری از خشونت کلینیک مایو می گوید:" بسیاری از افراد فکر
می کنند که خشونت خانگی بر اثر عصبانیت و خشم به وجود می آید در حالیکه واقعا چنین نیست. ضاربان تمایل دارند که خشونتشان را بر هم خانه اشان بریزند ولی البته این ربطی به خود خشونت ندارد بلکه آنها تلاش می کنند که اندک اندک ترس و اعمال قدرت و کنترل خود را به رابطه تزریق کنند."

البته خشم فقط یکی از راههایی است که سوء استفاده کنندگان برای به دست آوردن قدرت به آن دست می زنند. آنها همچنین ممکن است همزمان از خشونت فیزیکی مانند لگد زدن، مشت زدن، گاز گرفتن،سیلی زدن، خفه کردن استفاده کنند. آنها حتی ممکن از خشونت جنسی نیز استفاده کنند بدین ترتیب که طرف مقابلشان را بر خلاف میلش مجبور به داشتن رابطه جنسی و یا هر عمل جنسی دیگری کنند.

سوء استفاده کنندگان همچنین ممکن است از موارد زیر استفاده کنند:

گروگان گرفتن بچه ها ، به این معنا که شما را متهم کند که مادر بدی هستی و تهدید کند که بچه ها را از شما خواهند گرفت و یا از بچه ها جهت ردو بدل پیامها و تهدیدها استفاده کند.

اجبار و تهدید، به این معنا که تهدید کند که به افراد خانواده، فرزندان و یا خو دتان آسیب خواهد رساند.

سرزنش و حاشا کردن، همه خشونتهای اتفاق افتاده را حاشا می کند و همه تقصیرات را به گردن شما می اندازد و باعث می شود شما گیج شوید، به خودتان شک کنید و شما را تا مرز دیوانگی برساند.

سوء استفاده مالی ، کنترلها ی مالی صورت می گیرد و او از تقسیم پول خود داری می کند شما را مجبور به حساب پس دادن درباره هزینه ها می کند و به شما اجازه کار در خارج از خانه را نمی دهد. او همچنان امکان دارد کار شکنی هایی نیز در رابطه با شغلتان به وسیله مجبور کردن شما به ترک کارتان یا تلفنهای مکرر به سر کارتان به وجود آورد.

سوء استفاده احساسی، تحقیر، اهانت، انتقاد یا برچسب زدن برای اینکه شما در باره خود احساس بدی داشته باشید.

ارعاب، استفاده از نگاهها، ژستها و اعمالی برای ترساندن شما. او امکان دارد اشیای خانه را بشکند، هر آنچه شما دارید از بین ببرد و یا با نشان دادن سلاحی [ مانند چاقو] سعی کند شما را به وحشت بیندازد.

انزوا، ارتباط شما را با دوستان و خانواده محدود می کند و شما را مجبور می کند برای خروج از خانه از او اجازه بگیرید. به شما اجازه کار کردن یا به آموزشگاه رفتن نمی دهد. همه فعالیتهای اجتماعی شما را کنترل می کند. به عنوان مثال ممکن از شما بپرسد تا حالا کجا بوده ای؟ تا رفت و آمدتان را کنترل کند. حتی امکان دارد کیلومتر شمار ماشینتان را چک کند.

حق ویژه؛ همه تصمیمهای اصلی را او می گیرد. نقشها را در رابطه تان او تعریف می کند. او تصمیمات درون خانه و خارج از خانه را می گیرد و با شما همانند یک خدمتکار یا بخشی از داراییش برخورد می کند.

چگونگی تشخیص خشونت

شاید تشخیص دادن خشونت ساده نباشد. یک چنین رابطه ای ممکن است بسیار زیرکانه آغاز شود. به عنوان مثال
سوء استفاده کننده ممکن از ظاهر شما ایراد بگیرد یا بدون دلیل حسادت کند. به تدریج سوء استفاده بیشتر، سختتر و در نتیجه زندگی را به خطر خواهد انداخت.

پترسون می گوید:" این یک فرایند تدریجی است- فرو پاشیدگی آرام احساس و اعتماد به نفس شخص.

اگرچه بسیاری از خصوصیت ها، خاص رابطه خشونت بار است به طور مثال شما اگر دچار موارد زیر شد ه باشید به این معناست که قربانی خشونت شده اید:

• اگر تا کنون لگد خورده اید، شما را هل داده اند یا با خشونت تهدید شده اید.
• حس کرده اید که حق انتخاب در باره چگونگی گذراندن وقتتان و اینکه کجا بروید و یا چه بپوشید ندارید.
• بدون اینکه کاری انجام داده باشید بدون دلیل به انجام آن متهم شده اید.
• برای کارهای هر روزتان باید از همسرتان اجازه بگیرید.
• درباره خود احساس بدی دارید چون همسرتان به شما اهانت می کند، دشنام می دهد و شما را تحقیر می کند.
• رابطه تان با همسر و دوستانتان محدود شده است زیرا همسرتان چنین خواسته است.
• بر خلاف میلتان مجبور به داشتن رابطه جنسی با همسرتان هستید.
• به دلیل ترس از خشم همسرتان تصمیم های او را می پذیرید.
• از جانب او متهم به بی وفایی می شوید.
• رفتارتان را عوض می کنید تا او را عصبانی نکنید.

شکستن روند؛ سخت اما انجام پذیر

خشونت خانگی دور تسلسلی است که شکستنش بسیار سخت است. اگر شما در موقعیت خشونت قرار دارید، ممکن است عبارات زیر برایتان آشنا باشند:

• سوء استفاده کننده از شما طلب بخشش می کند، برایتان هدیه می خرد و قول می دهد که تغییر کند.
• سوء استفاده کننده عصبی، خشمگین و افسرده می شود.
• همان رفتار بعد از اینکه قول داد باز هم تکرار می شود.

معمولا هرگاه که خشونت صورت می گیرد شدیدتر از دفعه قبل است و فاصله بین خشونتها کوتاهتر می شود. شکستن این دور به تنهایی و بدون کمک بسیار سخت است.

پترسون می گوید:" وقتی شما در فضایی پر از آشوب، استرس و ترس زندگی می کنید، کم کم به تواناییهایتان جهت مراقبت از خودتان شک می کنید."

بنابر این بسییار مهم است که شما تشخیص دهید که در موقعیتی نیستید که خود به تنهایی بتوانید مشکلتان را حل کنید. شما به کمک دیگران احتیاج دارید و این هیچ اشکالی ندارد. بدون کمک، خشونت همچنان ادامه خواهد داشت. ترک کردن رابطه همراه با خشونت شاید تنها راه شکستن این روند باشد.

برای ترک کردن آماده شوید

ترک کردن شخص خاطی ممکن است خطرناک باشد. شما تنها شخصی هستید که می دانید امن ترین زمان برای رفتن چه موقع است. اطمینان حاصل کنید یک نقشه بی خطر کشیده اید که می توانید آن را در زمان مناسب و به سرعت انجام دهید. مطمئن شوید کارهای زیر را انجام داده اید:

• رمزی را بین خود و همسایه تان بگذارید تا به کمک آن در موقع خطر او بتواند با پلیس تماس بگیرد.
• یک ساک برای وسایلی که در هنگام رفتن به آنها احتیاج دارید، آماده کنید شامل لباس اضافی، مدارک مهم، پول، کلید اضافه و داروها.
• کاملا از محلی که می خواهید بروید آگاه باشید و بدانید چگونه باید بروید حتی اگر مجبور شوید نصف شب اقدام کنید.

به عنوان بخشی از نقشه تان، از مکالمات راه دور از خانه خود داری کنید زیرا شخص خاطی ممکن است محلی را که می خواهید بروید ردیابی کند. او حتی امکان دارد بتواند مکالمات تلفن همراه شما را ردیابی و قطع کند. حواستان باشد که او ممکن است بتواند فعالیتهای اینترنتی شما را پیگیری مند و به آدرس ای میل تان دسترسی پیدا کند. رمز عبورتان را عوض کنید و ای میل جدیدی برای خود بسازید و یا از کامپیوتر خانه دوستتان استفاده کنید.

پترسون می گوید:" شما لیاقت یک زندگی ارام و بدون دغدغه را دارید."


برگرفته از سایت MayoClinic.com با اندکی تلخیص

5 اشتباه زنان که باعث تنها ماندن آنها میگردد نویسنده: نیلوفر

اگر در یافتن جفت خود منتهای کوشش خود را نموده ایـد
و در این زمینه بموفقیت چندانی دست نیافته اید، ممکن
است وقت آن رسیده باشد که درباره دیدگاهتان نسـبــت
بجستجوی عشق حقیقی تجدید نظر کنید. در این بخش
با پنج اشتباه متداول زنان در بازی عـشق آشنا میشوید.
اگــر بـرخـی از ایـن دلایــل بــرایــتـان آشــنــا بــود، خـود را
سرزنش نکنید. فقط بدانید که لیاقتتان بیشتر بوده و عهد
ببندید که برای بهتر بودن تغییر نمایید.



1- اگر فکر کنید که عشق هرگز شما را پیدا نخواهد کرد، چنین نیز خواهد شد بسـیـاری از زنـان نـاامـیدیـهــای رومانتیکشان آنها را متقاعد نموده که برای ایـنـکه مـورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند، به صـورت ذاتــی چیزی درونشان وجود ندارد. آنها مثلا میگویند: "کی حاظر میشه با من ازدواج کنه؟ مطمئنم که تا آخر عمرم تنها میمونم."

بطور واضح چنین زنانی همانند من و شما شایسته و سزاوار عـشق هستند. ( بله، ما سزاواریم!) اما آنها دارای مشخصه ای ترسناک می باشند که می تـوانـد بـرای سـالهای متمادی باعث تنها ماندنشان گردد: "پیشگویی کامبـخش." یعنی مسـئـلـه ای واقعـیـت می یابد چون مردم  انتظار واقعـیتش را داشته و بگونه ای رفتار میکـنند کـه باعث اتفاق افتادن آن گردد. پیشگویی کامبخش مسری نیست اما سبب میگردد تا ارتـباطات بالقوه به سویی مخالف بحرکت درآیـنـد. آن یـک بیـماری مـوذی اسـت. بـطور فیــزیکی، بیمار را دست نـخورده باقی میگذارد. اما هر قدر فردی بیشتر بگوید، "من هرگز عشقی نخواهم یافت،" احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش میابـد. بـطور متـضـاد، هـر انــدازه افق دیدگاه کسی روشنتر باشد -- " من چنـان آدم شـاداب و بـا طــراوتی هستم که حتما همدمی پیدا خواهم کرد" -- پیشگویی آینده رومانتیک او نیز روشنتر خواهد بود.

اگر شما جزء کسانی هستید که افکارشان از دریغ و افسوس پر شده است،دست بکار شوید: مجله ای تاسیس کنید. هر روز چیزی دوست داشتنی درمورد خودتان بنویسید. این کار به مرور زمان آسان تر خواهد شد. حتی می تـوانید با برخی از دوستان نزدیک یا اقوام خود هم فکری نمایید تا آنها بتوانند دلایلی که فکر می کـنند باعث خوشبختی یک مرد با داشتن شما میگردد را بیان نمایند. علت این تقاضای خـود را برای آنها بیان کنید، آنـها نـیـز احتمالا از کمک کردن به شما خوشحال خواهند شد. هرگـاه فـکـری مـنـفـی در شرف حمله به ذهنتان قرار گرفت، آنرا با فکری مثبت جایگزین نمایید.

2- ایده بد بودن همه مردان را لگد کوب کنیدخبر خوب: نسل مردان خوب منقرض نشده است. آنها هنوز بطور وسیع یافت میشوند. نـکتـه ایـن اسـت کـه بـیـاموزیـد یـک مرد شایسته را هم تشخیص دهید و هم بخواهید. سحر یکی از دوستان من میگوید: "چنـدین سال جذب مردانی میشدم که ماموریتشان اذیـت کردن من بود. از زد و بندهایشان معلوم بود. وقتی میگفتند با من تماس میگیرنـد هیچگاه این کار را انجام نمیدادند، مرتب دروغهای احمقانه به هم میـبافتـند، می گفتند که مرا دوست دارند بعد به سراغ زنان دیگر می رفتـنـد. حـتی یکی از آنهـا می خواست بهترین دوست من را از راه بدر کند." سحر مرتب سرزنش میکـرد کـه رابطه هایش مملو از تقلب و فریبکاری بوده است: هیچ مردی نمی تـواند خـوب و با وفا باشد. تا اینکه او در مراسم عروسی دختر عمویش شرکت کرد. او گفت: "سـامان، داماد عسل، بهترین مرد دنیاست او حـتما عسل را خوشبخت و برای خوشحال کردن او زندگی خواهد کرد. وقتی برق شیرین و دوست داشتنی چشمان سامان را دیدم، بــا خـودم عهد بستم که روزی با مردی آشنا شوم که همانند گنجینه به من نگاه کند."

سحر وقفه ای در روابط خـود ایـجاد نموده و درباره وسـواس فـکریش نـسبت به مردان بد کمی به تفکر پرداخت. او میگوید: "پدرم  آدمی خوشگذران و به عنـوان یـک شـوهر و یـک پدر سرد و بی مسؤلیت بود. وقتی 10 سال داشتـم مـا را تـرک کـرد. بعد از آن گه گاهی که او را میدیدم، برای جلب توجه او چرخ و فلک مـیرفتم. وقتی برای داشتن دوست پسر بـه انـدازه کـافی بـزرگ شـدم، بصورت مجازی با افرادی ارتباط برقرار می کـردم کـه دارای اخلاقیات پدرم بودند. زمانیکه به خودم آمدم و فهمیدم که چه کاری دارم انجـام میدهـم، بـا مردانی روبرو شدم که آنچنان هم زرق و برقی و غیر قابل اطمینان نبودند."

امروز سحر نامزد دارد -- شخصی هم تیپ سامان. او میگوید: " نمیتوانم باور کنم که آن هـمه وقـت را با مردانی تلف کردم که همانند یک شیء بی ارزش با من رفتار میـکـردند. امـا ارزش آن را داشت، چون فکر میـکنم در نهایت به من آموخت که قدر یک مرد خوب را بطور حقیقی بدانم."
 


3- بعد از من تکرار کنید: عشق مترادف با افسار به دست گرفتن نیست
وقتی سارا، یک گرافیست 29 ساله در مجله خانواده، با نامـزد خـود آشـنـا شـد، گـویـی رویایی به حقیقت پیوست. در تصورات سارا او و نامزدش سعید میبایست همه کارها را با هم انجام میدادند. سعـیـد ایــده متفاوتی داشت. سارا میگفت: " تصور میکردم وقتی به هم رسیدیم، سعید بازی بیلیارد دو بار در هفته و نیز بیرون رویهای بعد از کار خـود را با دوستانش کنار خواهد گذاشت. شغل ما وقت آزاد زیادی برایمان باقی نمی گـذاشت. نباید این وقت اندک را تلف دیگران میکردیم."

اینکه از شریک زندگی خود بـخواهید 24 سـاعـت روز و 7 روز هـفـتـه بـا شـما بـاشد واقع گرایانه و منـصـفـانـه نـیـسـت، بـا ایـن وجـود مـانـنـد سـارا بـسیـاری از زنان اگر مردشان نیازهایی داشته باشند (مثلا کارها و یا خلوت های مردانه) که نتوان بوسیله رابـطـه بـه آنها جامع عمل پوشاند، احساس دل شکستگی و ترک شدگی مینمایند.

سستی و نیازمندی سارا منجر شد به اینکه سعید احساس کند گویی تحـت بازداشت خانگی قرار دارد. و فرقی ندارد که زندان چقدر با شکوه و مـجلل بـاشـد، زنـدانی بالاخره میخواهد خود را رهایی دهد. بین زوجین شکاف و جدایی ایجاد میشود.

شاداب ترین زن و شوهرها برای رشـد یـافتـن به یکدیگر اجازه نفس کشیدن می دهند. هرقدر جدایی زندگی آنها پویاتر باشد (در زمینه های مشاغل، سرگرمی ها، دوستان)، وقتی بهم میرسند مجبور خواهند بود مقدار بیشتری را با یکدیگر تسهیم کنند.

4- مرتکب عهدشکنی عاطفی نشویداین حیاتی است که شریک زندگیتان فردی باشد که شما در مورد او با نزاکت و مهربانی رفتار کنید. اگر تمامی جوکهای مورد عـلاقه و داستـانـهای "روزهــای بــد گذشته" خود را برای یکی از دوستان و یا همکاران مرد خود تعریف کنید، وقتی به خانه برمیگـردیـد بـرای شوهرتان چه چیزی باقی خواهد ماند؟ ممکن است عاقلانه به نـظـر نـرسـد، امـا وقـت و انرژی هر فردی دارای ارزش و اهمیت ویژه ای است و مـقـدار زیـاد آن در یـک رابـطه باعث تداوم می گردد -- و اگـر شما وقت و انرژی خود را با فرد دیگری صرف کنید بطور بالقوه به رابطه خانوادگی خود لطعمه خواهید زد. بـدتر آن اسـت کـه تـوسـط بـرقـراری رابطه با یک دوست و یا همکار مرد، اعـتـماد و اطـمیـنـان شـوهرتان را از خود سلـب نـمـوده و بـدیـن ترتیب با بی وفایی او را آزار دهید. آذر یـک سرآشپز 34 سـالـه میـگوید: "بعد از گذشت 6 سال از ازدواجمان شوهرم حمید و من شروع بـه فـاصـلـه گـرفـتـن نمودیم. مشکل جدی نداشتیم، اما دیـگر او نـفـر اولی نبود که وقتی اتفاقی خوب یا بد می افتاد برایش تعریف میکرم. این افتخار نصیب رضا، همسایه مان، شده بود."

آذر هیچگـاه بـا رضـا رابطه جنسی نداشت اما آنها رابطه ای صمیمی را آغاز کرده بودند، مثلا آذر به سعید گفته بود که شوهرش موی مصنوعی بر سرش میگـذارد و سـعـید این موضوع را به عنوان جوک در خانه همسایه دیگرش در کنار باریکیو مـطـرح نـمـود. حـمـیـد وقتی شنید بالای سر کباب و مشروب در خانه همسـایـه در مـورد مسـائـل خصوصی او مضحکه می شـود، شـوکـه شـد و احـسـاس کـرد بـه او خیانت شـده. او همسرش را به بی وفایی متهم نـمود و نـاگـهان بـزرگـتـرین دعوای ممکن بین زن و شوهر رخ داد. آن دو مسائل را حل و فصل کردند، اما به آذر به بهای گـزافـی یـادآوری شد که ازدواج باید رابطه شماره یک او در زندگیش قلمداد گردد.

5- اگر فکر میکنید که همیشه حق با شماست، در اشتباه هستیدوقتی شیرین، یک دختر 29 ساله از شیراز، با نامزد خود علی آشنا شد، خوشحال بــود که با او وجوه مشترک بسیاری دارد. هر دو وکیل بودند، به ورزش شنا، اسکی و شطرنج عشق می ورزیدند. همچنین هر دو سرسـختانه مـغـرور و پـرمـبـاهـات بـودنـد. شـیـریــن میگوید: "همه چیز علی خوب و کامل بود بجز یک عیب بسیار بزرگ. همیشه فکر میکرد حـق بـا اوسـت و میخواست حرفش را به کرسی بنشاند -- خواه این که کدام رستـوران همبرگر بهتری دارد و خـواه کـدامـیـک از مـا بـخاطر دعوای قبلی اول عذرخواهی کرده. آن چیزی که خیلی دیر متوجه شدم این بود که من هم بهمان بدی هستم. نمی توانستم قبول کنم که فراموش کرده ام پیغام مهم تلفنیش را بـه او بـدهـم و یـا خـواسـتـه منـتقل شدن او به تهران را باید جدی می گـرفــتم. من دوست داشتم در شیراز بمانم و این کل موضوع بود. او یا باید من را ترجیح میداد یا تهران را."

علی تهران را تـرجیح داد. اگـر شـمـا و یـا شوهرتان هرگز نـتوانید اشتباه خود را بپذیرید، ممکن است به کامیابیهای کوچکی دست پیدا کنید، اما هـرگز رضـایـت واقعی را بدست نخواهید آورد. معذرت خواهی نشانه ضعف نیست بلکه عشق یعنی گـهــگاهـی مجبور شوید بگویید که متاسفید.

10 ژست آسان برای خوشحال نمودن همسر

زنها به همه چیز توجه دارند - منظـورم همه چیز هـسـت. آنها استاد کشف چیزها بـهـمراه جـزئیاتشان می باشنـد. بنابراین حتی کوچکترین رفتارها اگر صمیمانه و متفکـرانـه انجام پذیرند، نتنها از طرف هـمسـرتـان مـورد تـحـسیـن و تقدیر قرار خواهد گرفت، بلکه باعث تحکیم روابط و برقراری حب و دوستی بیشتر بین شما خواهد شد.

الـبـتـه مـنـظـور از این اعمال فقط کمک در انـجام امور خانه نیست. برخی از مردان تصور می کنند که شـسـتن ظروف نـهایت ابراز یک رفتار رمانتیک بشمار میرود. این ایده خـوب است ولی کافی نیست.تمیز و مرتب نمودن محیط بیشتر یک انتظار محسوب میشود تا یک لطف.

اگر واقعا تصـمیم تـحت تاثیر قـراردادن و خـوشحال نمودن همسر خود را دارید نکات زیر را دنبال کنید و مطمئن باشید نتایج چشمگیری عایدتان خواهد شد.

شماره 10

دستورالعمل های رومانتیک تهیه نمایید هنگامیکه همسرتان به خانه می آید، یک موضوع ماجراجویانه کوچک برایش محیا کنیـد. در قسمتی از خانه یاداشتی که به او بگوید چه باید بکند، قرار دهید. یاداشت دومـی را در محلی که باید آن کار مورد نظر را انجام دهد، بگذارید و به همین ترتیب.

توجه داشته باشید که یادداشتها را بصورتی رومانتیک تدارک ببینید تا خودش را بـتـدریج بـرای شـبی خـاطره انگیز و بیاد ماندی آماده نماید. برای مثال به او بگویید در آشپزخانـه یـک لـیـوان چـای گرم بنوشد، سپس دوش بگیرد و یک موسیقی ملایم بگذارد - متـوجـه منظور می شوید؟

شماره 9

به او بگویید که زیبا است زنها هیچگاه از شنیدن این جمله خسته نمی شوند و حتی زمانیکه انتظار شنیدنش را ندارند، بیشتر لذت می برند. گه گاهی به محل کار همسرتان تلفن زده و این موضوع را به او گوشزد کنید. یـادداشتی حاوی این پیغام در کیـفـش قـرار دهـید تا او در طول روز به آن برخورد کند. همچنین ایـمـیلی بـرایـش بـفرستید و بنویسید که دیگر تحمل دوریش را ندارید. او برای دیدن شما بسیار مشتاق و هیجان زده شده و مـمکن است حتـی محـل کارش را زودتر ترک نماید.

شماره 8

برایش نامه ای دست نویس بنگارید شاید ایمیل مهمترین ابداع نسـل کنـونی بحساب آید اما چیز مهمی از زندگی را از بین برده است: اسرار و مکتب رومانتیک یک نامه دست نویس. بنابراین آنرا بازسازی نموده و یکی برایش بفرسفید. می تواند یک نامه عاشـقـانـه، داـستانی، اقراری و یا هر آنچه که همسر شما خوشش می آید باشد. فقط آنرا چاپ نکنید.

شماره 7

او را به یک رستوران ببرید بیاد داشته باشید که این عنصر "غافلگیر نمون" است که باعث بهدف رسیدن میـشـود. بـطور غـیر منتظره به محل کار همسرتان رفته و او را به رستورانی در آن حوالی بـبـریـد. حتی می تـوانید غـذای او را آورده و فـی البداهه به یک پیکنیک کوچک بروید. شما پدیده بـرجسته روز او خواهید شد بخصوص هنگامی که همکارانش می بینند که وی چه مـرد رومانتیکی دارد.

شماره 6

غذای مورد علاقه اش را برایش بپزید همه بانوان موافقند مـردی که بـا آشـپـزخـانه بـیگانه نباشد واقعا یک مرد کامل است. هر مـردی بـاید بـا پـختن غـذاهای آسـان آشنا بوده و بتواند حداقل یک غذای مشکل را طبخ کنـد. روش پـختـن غذای مورد علاقه او را یاد گرفته و خـود را در دریـای مـحـبـت وی غـرق شده ببینید.




شماره 5

او را به یک قرار ملاقات "رسمی" دعوت کنید بعد از زمان طولانی با هم بودن، زوجین تمایل به کندی و از دست دادن هیجانات مفـرط روزهای اولیه زندگی پیدا می کنند. این چیزی است که اغلب زنان تاسف آنرا میخورنـد. بـنـابـراین آن هیجـانات از دست رفته را بازیابی نموده و او را برای یک ملاقات زیـبـا دعوت نمایید. بهتر است او را به مکانی با کلاس و مجلل که مستلزم پوشیدن لبـاس رسـمـی مـی بـاشد ببرید ( می دانید که زنان عاشق شیک لباس پوشیدن هستند ) برای اینـکه به کار خود واقعا رسمیت بخشید، از او از طریق یک نامه یا ایمیل دعوت بعمل آورید.

شماره 4

برایش هدیه ای بعنوان یادگاری خریداری نمایید یک روز بدون دلیلی خاص هدیه ای منـاسـب کوچکی به او بدهید. البته منظور یک خرس عروسکی و یا دیگر هدایای غیـرقابل تخیل مـوجود نیست. بـه او چیزی بدهـید که برایش ارزش و مـعـنـی داشـتـه باشد. اگر چیزی که وی به آن احتـیـاج داشـته ولی تا به حال از گفتنش بشما اجتناب کرده را برایش خریداری کنید، نتیجه بسیار بهتری خواهید گرفت.

شماره 3

با او برقصید به همـسرتان یـادآوری کنید که وقتی با او میرقصید چقدر خوب می توانید اینکار را انجام دهید. میتواند در اتاق نشیمن و یا سالن پذیرایی باشد بدون حضور دیگران. او احساس خواهد کرد که داخل صحنه یک فیلم بسر میبرد.

شماره 2

یک شاخه گل به او بدهید مـنـتظر رسیدن روز ولنتاین یا تولدش نباشید. همین امــروز به همسرتان یک شاخه گـل بـدهـید تا احساسات او را بر انگیخته و محیط اطرافش را مزیـن نـمایـیـد. ابـتـکار داشـتـه بـاشـید و گـلی بـه او بـدهید که قبلا نداده باشید مانند یک تک شاخه رز یا ارکیده. تـحت هیـچ شـرایـطی نـبـاید گیاهانی مانـنـد کـاکتوس را به او داده و ایـن طور وانـمو کـنـید که نشانه عشق و رمز و راز میباشند.

شماره 1

او را نوازش کنید وقتی همسرتان بعد از روزی سخت و خسته کننده از سرکار به خانه بازگشت به نزد او رفته و با مهربانی و نوازش با او سخن گفته و رفتار نمایید. سعی کنید با خوش رویی و خوش خلقی خستگی و استرس روزانه را از تن وی بیرون نمایید.

در انتها این نکته را بیاد داشته باشید آنچـیزی کـه همسرتان از روی علاقه واقعی بخاطر می سپارد، اعمال کوچک و جزئی شما می بـاشـد. چـیـزهـای کـوچـکی مـانند تهیه یک کاریکاتـور از هـر دوی شـما و یـا ترجـیح دادن وی بجای تماشای مسابقه فوتبال دوشنبه شب

با زنان زیبا چطور باید برخورد کرد؟

آیا نکاتی برای مردانی که با مـدل ها و زنـان بسـیار جذاب دیگر ارتباط برقرار میکنند وجود دارد؟زنان زیبا. یک خواسته دلپذیر برای بسیاری از مردان.

و اغلب مردان زمانی کـه بـا زنی که دارای خصوصیات یک "مدل" است روبرو میشوند چه کاری انجام میدهند؟

آنها دستپاچه و عصبی شده، احمقانه رفتار کرده و چیزیهای می گـوینـد که دقیقا شبیه گفته های 47 مرد دیگری است که در آن روز با او صحبت کرده اند.

اینگونه تصورش کنید:

زیبایی او (و اگر مدل باشد، شهرتش) اسلحه اوست.

این همان جایی است که قدرت او از آنجا نشات میگیرد.

وقتی با چنین زنی روبرو شده و زیبایی او را تصدیق میکنید، گویی میـگویـید "مـی دانم که تو قدرتمندی، و مـن یـکی از کسـانـی هستـــم که تحت تاثیر قدرت تو قرار گرفته." از طرف دیگر وقتی "زیبایی ظاهری" او را بطور کامل نـادیـده گـرفـتـه و در عـوض با سـخنی طعنه آمیز به وی میگویید، "من آدمی قدرتمند هستم، و زیبایی جادویـی تو بر من اثری ندارد،" به یک تاثیر فوری دست خواهید یافت:

از بین 1000 نفری که او با آنها برخورد کرده، 999 نفرشان یک طرف، شما هم یک طرف.

و اگر دلربا و بامزه نیز باشید، دیگر مشکلی باقی نخواهد ماند