امروزه بیشتر مردها به طرف زیبایی ظاهری زنان جذب می شوند، اما آیا چیزی که به چشم می بینید، زیبایی واقعیست؟
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که بیشتر نگاهها بروی خانم های جذابتر است، تمامی تبلیغات تلویزیونی، فیلمها، مجله ها، ... برای جلب توجه، از چهره های زیبا و جذاب استفاده می کنند. هرروز شاهد زنان و مردهایی (به خصوص زنها) هستیم که با عمل های جراحی زیبایی، دوست دارند خود را زیباتر جلوه دهند. با وجود زیباپرستی جوامع امروزی، موضوع زیبایی و وسواس در بیشتر زنها، حس رقابت را به وجود آورده است.
اما سوال اینجاست که آیا مهمترین معیار برای زنان، زیباییی ظاهریست؟ چرا برخی حتی تا حد مرگ برای زیبا شدن پیش می روند؟! و سوال مهمتر اینکه، براستی چه معیارهایی یک زن را زیباتر جلوه می دهد؟
ادامه مطلب ...به محض پایان هیجانات مقدمات و مراسم ازدواج، افکار و نگرانی های مبهم در ذهن داماد، برای چگونگی شروع زندگی مشترک خود، موج می زند، افکاری چون، "خوب، از حالا به بعد من و همسرم باید با هم باشیم و بچه دار شویم و تا دم مرگ با هم زندگی کنیم؟!" حقیقت این است که آنها براحتی نمی توانند تمامی تعهدات، مسئولیتها و وظایف یک زندگی را به دوش بکشند و برای خو گرفتن به این نوع زندگی جدید، از چهار مرحله می گذرند تا بتوانند بر این مسئله چیره شوند:
مرحله اول: زندگی شیرین و رویایی
این مدت نهایتاً یک یا دو سال ابتدایی شروع زندگیست، همسر این آقای داماد، شیرین ترین خاطرات را پشت سر می گذارد، البته این مسئله بطور عام صحت ندارد و به عنوان یک قانون نیست، چرا که برخی زوجها این دوران را در زمان کمتر و برخی دیگر تا مدّتها در این حالت باقی می مانند، در این دوره مرد با نمایش نقش اصلی در زندگی و حکم سرپرستی و حمایت از همسر خود و القاء جملاتی چون، "من آقای خانه هستم و تو همسر منی!" خود را نشان می دهد، همسر جوان وی از این احساسات عاشقانه و دلنشین لذّت می برد تا وقتی که اوّلین بچه ی آنها به دنیا می آید.
مرحله دوّم: شروع مشکلات اولیه
در این زمان که حدود 2 الی 3 سال بعد از شروع زندگی ایجاد می شود، مرد احساس می کند، که همسر وی مثل یک یاغی! تمام اختیارات، کنترل و آزادی شخصی او را تصاحب کرده است و تمام زمان و زندگیش تحت دستورات و حمایت از همسرش پیش می رود. در اینجاست که وی برای "اثبات و ثبات آزادی خود" دم ناسازگاری را با بی احترامی به همسر، بهانه جویی و...آغاز می کند. روانشناسان به این مرحله، "بحران سال سوم" می گویند، او با گفتار و رفتارهای مخفیانه، پایه و اساس زندگی خود را رو به فروپاشی سوق می دهد.
مرحله سوم: جنگ و فرار از خانه!
در این مرحله، مرد با بحث های مکرر و بی دلیل، پرخاشگری و محکوم کردن همسرخود، خانه را تبدیل به میدان جنگ می کند، در بیشتر مواقع دائما" برای اثبات آزادی خود، در پی عشق و زندگی جدیدی می گردد، او در این مرحله تشنه ی آزادیست، البته باز هم تاکید می کنیم که این مسئله تنها وقتی زندگی را رو به ویرانی می کشاند که زوجین، هر دو بر اختلافات دامن زنده و هیچ یک، قدمی برای صبوری و اصلاح یکدیگر پیش نمی برند، در این میان اگر بچه ای داشته باشند، این ناهنجاری های محیط خانواده او را آزار می دهد. برخی از شوهران تنها این حالات را بی منظور و تنها برای بهانه گیری نشان می دهند، در حالی که براستی قصد ترک خانواده ی خود را ندارد، اما دریغ از آن که دیگر آن اعتماد سابق را در کانون خانواده ندارتد و همواره با اتهامات و افکاری که خود او، باعث شکل گیری آنها در ذهن همسر خود شده اند، روبرو می شوتد، در بیشتر مواقع، یکی از پایه های نابودی کانون خانواده، همین رفتار است.
مرحله چهارم: زندگی دوباره شیرین می شود!
متأسفانه پس از سپری کردن این مراحل است که مرد با نشستن گرد پیری بر موهای خود، سرانجام می فهمد که همسر خود که در ابتدای جوانی با انداختن حلقه و سوگند برای تداوم عشق و زندگی مشترک برگزیده است، بهترین زن دنیاست!! وی با احساس حقارت و فروتنی، از ته دل به دنبال عشق دیرینه ی خود می گردد و در صدد این است که دوباره همان وظایف و مسئولیتهای ابتدای زندگی مشترک خود را حتی بیشتر، اتّخاد کند و یک جوّ سالم و ایده آل را در زندگی برپا کند، بهترین دوران وقتیست که با بزرگ شدن فرزندان و دیدن نوه های خود، سالهاست که در شادمانی و خوشبختی زندگی خود را ادامه داده اند.
*در آخر باز هم تأکید می کنیم که تمامی مردان کم و بیش این مراحل را سپری کرده اند، و این مراحل شاید 100% برای همه ی آنها صحت نداشته باشد.
مردمان
برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم. ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد. پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا 9 مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم. البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.
ادامه مطلب ...
خانمی با
خوشحالی از سر کار به خانه میآید تا به
شوهرش خبرهای خوبی بدهد. وقتی به خانه میرسد
با هیجان به شوهرش اطلاع میدهد که در
شغلش ترفیع یافته است و میخواهد جزئیات
را مو به مو با او در میان بگذارد.
اما شوهر، طبق معمول، تمایلی به صحبت کردن
و یا شنیدن نشان نمیدهد. او تنها لبخندی
میزند و تبریک میگوید و سپس به سراغ
کارهای خود میرود.
این خانم برای هزارمین بار از خود میپرسد
که چرا او و شوهرش خیلی کم با هم حرف میزنند
و چرا او تمایلی ندارد در مورد ارتقای
شغلی من بیشتر بداند. این خانم میگوید: «من
میدانم که او به من اهمیت میدهد و از
پیشرفت من خوشحال میشود. هر وقت از او میپرسم
آیا مشکلی وجود دارد، میگوید نه، همه چیز
عالی است، اما به گمان من اینطور نیست.
در حقیقت، سکوت او به شدت بر رابطه ما
تأثیر گذاشته. من احساس آزردگی، عصبانیت و
گیجی میکنم.»
بالا
رفتن سن ازدواج باعث شده است که خیلیها دیر بچه دار شوند یا دیرتر از
معمول به فکر بچه دار شدن بیفتند. محققان میگویند در قرن بیست و یکم،
تقریبا یک نوزاد از هر 10 نوزاد، از مادری متولد میشود که بیشتر از 35
سال سن دارد. اگر شما هم مثل خیلیهای دیگر، چیزهایی درباره عوارض حاملگی
و زایمان در سنین بالا شنیدهاید و نگرانید که این عوارض، گریبان شما را
هم بگیرد، توصیه میکنم سوال و جوابهای زیر را بخوانید. شاید پاسخ
سوالهای خودتان را هم در لابهلای این سوال و جوابها پیدا کنید... امروزه
بسیاری از متخصصان مراقبتهای بارداری، خطرات دوران بارداری را با وضعیت
سلامت مادر قضاوت میکنند. سابقه پزشکی قبلی، شاخصترین نشانه سلامت یک زن
در دوران بارداری است. برای مثال، احتمال آنکه یک زن 39 ساله سالم دچار
مشکلات ناشی از بارداری شود، کمتر از زنی بیست ساله است که از یک بیماری
مزمن مانند دیابت رنج میبرد. سلامتی و تناسب یک زن، بیشتر از سن او بر بارداری تاثیرگذار است. بزرگترین مانع بارداری که ممکن است برای خانمهای بالای 35 سال پیش آید، احتمال باردار نشدن
آنها است. بیشترین احتمال باروری، در سنین 20 تا 24 سال است. در 35 تا 39
سالگی، این احتمال به حدود یک چهارم تقلیل مییابد و در 40 تا 45 سال، باروری فرد،
95 درصد کمتر از دهه سوم زندگیاش خواهد بود. بنابراین اگر بیش از 35 سال
سن دارید و 6 ماه است که اقدام به بارداری کردهاید، در صورت باردار نشدن،
فرصت را از دست ندهید و حتما به متخصصان زنان و زایمان یا مراکز ناباروری مراجعه نمایید. 1- آیا میتوانم بعد از 30 تا 35 سالگی باردار شوم؟
2- آیا سن مادر در باروری او تاثیر دارد؟