بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

توقعات پیش از ازدواج

"هر ازدواج از آمیخته شدن دو خانواده تشکیل می شود." هر طرف یک دسته از انتظارات و توقعات را با خود وارد زندگی زناشویی می کند که معمولاً نشاندهنده تاریخچه خانوادگی فرد و چیزهایی است که...

بِن سیلیمان روانشناس خانواده و استاد دانشگاه ویومینگ می گوید، "هر ازدواج از آمیخته شدن دو خانواده تشکیل می شود." هر طرف یک دسته از انتظارات و توقعات را با خود وارد زندگی زناشویی می کند که معمولاً نشاندهنده تاریخچه خانوادگی فرد و چیزهایی است که در خانواده و دوستان خود دیده است. ازدواج ادغام سنت ها و انتظارات دو خانواده است.

دکتر بن سیلیمان در ادامه می گوید،"آنچه برای هر طرف مهم است این است که از انتظارات طرف مقابل خود قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی باخبر شود. برای موفقیت هر ازدواج و رابطه زناشویی، آشنایی با انتظارات و توقعات طرف مقابل لازم و ضروری است چون جور شدن رفتارها و توقعات در هماهنگی و رضایت طرفین بسیار مهم است."

زوج هایی که توقعات متعارض دارند معمولاً مشکلات بیشتری در رابطه خود تجربه می کنند. برای مثال، آیا زن باید کار و تحصیلات خود را کنار بگذارد و برای تربیت فرزندان خانه نشین شود؟ دو نفر چطور مسئولیت نگهداری از فرزندان، کارهای خانه، و مدیریت مالی خانواده را با هم تقسیم می کنند؟ سکس و رابطه جنسی چقدر اهمیت دارد؟ و آیا باید زمان مسافرت را برای دیدن افراد فامیل صرف کنند یا یک مسافرت هیجان انگیز و مجراجویانه داشته باشند؟ پاسخ دادن به برخی از این سوالات تا حد زیادی به نحوه برخورد والدین هر یک از طرفین با این مسائل بستگی دارد.

آگاهی داشتن از انتظارات و توقعات طرف مقابل می تواند رابطه ها را محکمتر کند. همچنین به زوج ها کمک می کند درمورد سابقه خانوادگی هم بیشتر بدانند  و موفقیت ها و شکست های نسل های قبل را تکرار نکنند. زوج های موفق همیشه سعی می کنند از نقاط قوت ریشه های خانوادگی همدیگر نهایت استفاده را برده و محدودیت های آنرا کنار بگذارند.

دکتر سیلیمان می گوید، "اما انتظارات به مرور زمان تغییر می کنند، مثلاً وقتی خانواده توسعه می یابد، میل به داشتن خانه ای بزرگتر جایگزین میل به خرید ماشین یا یک مسافرت گران می شود.

همچنین با متعهد شدن زوج ها به هم انتظارات هم تغییر می یابد. زوج هایی که تصمیم می گیرند با هم بدون رسمی کردن ازدواجشان باهم زندگی کنند معمولاً روابطی دارند که در انتظاراتشان کم می آورد. بدون تعهد، یکی یا هر دو طرف گاهی اوقات زندگی خود با هم را یک قرارداد موقتی فرض می کنند نه یک تعهد همیشگی. بدون تعهد زوج ها نمی دانند که در مراحل بعد باید چه انتظاراتی داشته باشند."

در هر رابطه ای حدس و گمان خطرساز است. فکر کردن به اینکه "او تغییر خواهد کرد" یا "بعد ازاینکه ازدواج کنیم این چیزها دیگر اهمیتی ندارد" ممکن است منجر به ناامیدیتان شود. نادیده گرفتن علائم هشداردهنده یا رفتارهایی که می تواند برایتان آزار دهنده باشد یا با سبک زندگی شما تناقض داشته باشد، می تواند برایتان مشکل ساز شود. برای مثال، یکی از طرفین ممکن است دوست داشته باشد که روزهای تعطیل زود از خواب بیدار شود و دیگری ترجیح می دهد که بیشتر بخوابد و دیرتر بیدار شود. به این روش بعد از مدتی طرفی که زود بیدار می شود دیگری را متهم به تنبلی می کند و آن یکی این را به وسواسی بودن متهم می کند.

زوج ها باید بتوانند عشق را از واقعیت جدا کنند. اگر اینطور فکر کنند که "پدر و مادر من خوشبخت بودند پس من هم خوشبخت می شوم" خیلی اشتباه است. رابطه های موفق تصادفی اتفاق نمی افتند؛ نیازمند تلاش روزانه و لذت بردن از رابطه است. زوج ها اگر از نقاط مثبت خود بهره برده و با کار کردن روی نقاط منفی خود آنها را برطرف کنند بسیار راحت تر در رابطه پیشرفت می کنند.

هیچوقت نباید از کس دیگری انتظار داشته باشید که خوشبختتان کند. باید یاد بگیرید که قبل از اینکه زندگیتان را با کس دیگری تقسیم کنید، بتوانید با خودتان خوشحال و خوشنود باشید. این هم غیرمنطقی است که انتظار داشته باشید رابطه تان همیشه خوب و خوش باشد. این غیر ممکن است.

برای موفقیت رابطه میل به سازگاری اهمیت زیادی دارد چون محیط مستعد تغییر است. یک تعهد طولانی مدت مبنی بر انتظارات منطقی و واقعبینانه بین تغییرات فردی، زوجی و اجتماعی تعادل ایجاد میکند. خوشبین بودن هم خیلی کمک می کند.

می خواهید به رابطه تان انرژی بیشتری بدهید؟

طرف مقابلتان را اول بگذارید. قبل از ازدواج دو طرف معمولاً به همدیگر اولویت می دهند اما بعد از متعهد شدن تمایل چندانی به اینکار نشان نمیدهند. اما وقتی از یک زوج می پرسید که دلیل موفقیت رابطه شان چه بوده است معمولاً می گویند که آنچه در رابطه عرضه کرده اند، نه آنچه که انتظار داشته اند بوده است که رضایت و رشد را برایشان به ارمغان آورده است. آنها با جریان پیش می روند. انتظاراتشان در طول سالها تغییر و رشد کرده است اما کار کردن در جهت این تغییرات بوده که رابطه شان را قوی تر کرده است.

نکته 1: اگر والدینم زندگی خوشبختی باهم داشتند آیا احتمال اینکه من هم زندگی خوبی داشته باشم بیشتر خواهد شد؟

پاسخ مثبت است به شرطی که زوج بتوانند انتظارات واقعبینانه و منطقی را با هم در میان بگذارند و هر روز سعی بکنند که رابطه شان را بهتر کنند.

وقتی زندگی والدین به نظر موفق و خوشبخت می آید، ممکن است بچه ها روابط خودشان را دست کم بگیرند و این فکر که رابطه خودشان هم شاد و خوشبخت خواهد شد کمی غیرواقعی است. وقتی دو نفر آشنایی بیشتری با هم داشته باشند، انتظارات و ارزش ها و هدف های هم را قبول داشته باشند، و در تعهد خود نسبت به همدیگر جدی باشند، احتمال موفق شدن رابطه شان خیلی بیشتر خواهد بود.

نکته 2: در روابط طولانی مدت این سوالات را از خود بپرسید:

 آیا زمان کافی برای شناخت همدیگر گذاشته ایم؟

 آیا اهداف، ارزشها و انتظارات یکسانی داریم؟

 آیا علائم هشداردهنده ای مثل سوءاستفاده، خشونت، مسائل مالی، مشکلات جنسی و از این قبیل را بررسی کرده ام؟

آیا میتوانیم با هم گفتگو کنیم؟ آیا می توانیم در حین حرف زدن به حرف همدیگر هم گوش دهیم؟

آیا می توانیم در جهت یک هدف مشترک تلاش کنیم؟ و به خاطر همدیگر از خود گذشتگی کنیم؟

آیا می توانیم انعطاف پذیر باشیم؟ سازگار باشیم؟

آیا هر دوی ما خوشبین هستیم؟

البته نباید خودتان را فقط به این سوالات منحصر کنید اما این سوالات از جمله سوالات خیلی مهمی هستند که می توانند باعث شوند زوج ها کمی سرعت پیشروی خود را کم کنند و دوباره به جهت خود فکر کنند.

قبل از ازدواج درمورد انتظاراتتان صحبت کنید

به زودی در شرف ازدواج هستید؟ وقت بگذارید و این سوالات را از خودتان بپرسید:

آیا زمان کافی برای شناخت همدیگر گذاشته ایم؟

آیا اهداف، ارزشها و انتظارات یکسانی داریم؟

آیا علائم هشدار دهنده ای مثل سوءاستفاده، خشونت، مسائل مالی، مشکلات جنسی و از این قبیل را بررسی کرده ام؟

آیا میتوانیم با هم گفتگو کنیم؟ آیا می توانیم در حین حرف زدن به حرف همدیگر هم گوش دهیم؟

آیا می توانیم در جهت یک هدف مشترک تلاش کنیم؟ و به خاطر همدیگر از خود گذشتگی کنیم؟

آیا می توانیم انعطاف پذیر باشیم؟ سازگار باشیم؟

یا هر دوی ما خوشبین هستیم؟

سوالاتی از این قبیل باعث می شود زوج ها قبل از ازدواج روند پیشروی خود در رابطه را کندتر کرده و انتظارات و توقعاتشان را با هم در میان بگذارند.

مردمان

تربیت جنسی فرزندان و ضرورت آن در اسلام

کتر مهدی دوایی/ دکتر پری‌ناز بنی‌سی عضو هیائت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
<لان یودب احدکم ولده خیرله من ان یتصدق بنصف صاع کل یوم> حضرت رسول (ص: ) اگر کسی از شما آداب را به فرزندش بیاموزد، بهتر است برای او، از اینکه هر روز از عمرش مقداری صدقه بدهد.
از تربیت تعاریف بسیار مختلفی ارائه شده است که عمده این تعاریف کلی را می‌توان در رابطه با تربیت جنسی که یک جزء از تربیت به معنی اعم آن است نیز صادق دانست. طبق تعریفی که بارتر از تربیت دارد می‌توان تربیت جنسی را فعالیت یا کوششی دانست که در آن افراد مسن‌تر جامعه انسانی یا آن‌هائی که بیشتر در رابطه با مسائل جنسی اطلاعات و معلومات دارند، با افرادی که کمتر یا اصلاً در این رابطه رشدی ندارند، برخورد می‌کنند تا رشد بیشتری در آنها بوجود آورند و از این راه به پیشرفت زندگی انسانی از نظر مسائل و برخوردهای جنسی کمک کنند. طبق تعریفی که برودی از تربیت دارد نیز می‌توان گفت منظور از تربیت جنسی آن‌است که راه‌های یادگیری مسائل جنسی کنترل شود.
در اینجا یادآوری این مطلب ضروری‌است که در کل تعاریف، منظور از تربیت جنسی، آموزش آمیزش جنسی نیست، بلکه همه مسائل و سوِالات و مباحثی که مربوط به جنس و جنسیت می‌شود مطرح است.

به‌همین جهت است که تربیت جنسی یکی از مشکل ترین مسائل تربیتی است که فقط به‌هنگام بررسی جداگانه مسائل تربیتی مطرح می‌شود. با اینکه تربیت جنسی یک جزء از کل مسائل تربیتی است، اما بنا به اهمیتی که دارد، مستقلاً بایستی در مورد آن برنامه‌ریزی و دقت نظر شود و به‌صورت کلی نمی‌توان با این مسئله برخورد داشت.
تربیت جنسی به‌طور خاص به معنی تلاش برای کسب سلامت نسل خردسال و عفت و اخلاق و روابط متقابل به‌طرز صحیح است و یا شاید منظور از تربیت جنسی یاد دادن زیبائی معاشرت دوستانه به کودکان و پاکی و عفت روابط آنهاست. به‌هرحال، تربیت جنسی مفهوم وسیع‌تری از آموزش جنسی دربر دارد. تربیت نه تنها احساس جنسی را دربر دارد بلکه دارای خصوصیات رشد شخصیت اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی است.
تربیت جنسی از دیدگاه مکاتب
در جوامع و مکاتب مختلف، برخوردهای مختلفی با مسائل جنسی می‌شود. آداب و رسوم هر اجتماع می‌تواند نمایانگر رشد اخلاقی، اجتماعی و اعتقادات آن قوم و مکتب باشد، مثلاً آداب و رسوم اجتماعات اولیه در زمینه روابط جنسی (مثلاً ازدواج دسته‌جمعی) نشان دهنده سطح اعتقادی کم رشد آنهاست. یا اینکه در بعضی از قبایل آفریقائی و آمریکای جنوبی زنان از برهنگی خجالت نمی‌کشند، اما اگر آنها را به هنگام غذا خوردن بیابند و یا بدون تکه‌ای پارچه که بر سرشان می‌اندازند، تماشا کنند بی‌اندازه خجالت می‌کشند (کوچتکف، .)3631
به هر صورت نظرات و عقاید مختلفی در رابطه با جنس و جنسیت مطرح است. از سویی، گروهی هستند که منع بسیار قوی را می‌پسندند و از مسئله جنسی با شرم یاد می‌کنند. بعنوان مثال، پیروان افکار مانی هر نوع آمیزش جنسی را گناه می‌دانستند، زیرا که بشر را طبیعتاً گناهکار می‌دانستند و فکر می‌کردند، بدین ترتیب، انسان دائماً گام‌های تازه‌ای در خدمت این گناهکاری می‌نهد. تولستوی و مهاتما گاندی نیز در اواخر عمر، معتقد بودند هر نوع آمیزش جنسی شرارت‌بار است، حتی درقالب ازدواج.
از سوی دیگر، در آغاز قرن بیستم، نظریه‌ای معروفیت و گسترش زیادی پیدا کرد، مبنی بر اینکه هر گونه روابط جنسی کاملاً امری شخصی است و اجتماع حق کنترل آن را ندارد. در مکتب فروید، باید جلوی تمام تحریم‌های جنسی گرفته شده و آزادی جنسی در مدارس و اجتماع مطرح باشد. پیروان او معتقدند که منع‌ها باعث عقده‌سازی در جوامع می‌شود و همین عقده‌ها باعث نابسامانی و جرم خواهد شد. پس در رابطه با تربیت جنسی، به تعداد مکاتب می‌توان به انواع تربیت اشاره کرد و بعد از آن به انواع عقاید تربیتی در رابطه با جنس و جنسیت رسید.


تربیت از دیدگاه اسلام
برای اسلام، آموختن ادب از هر کاری مهم است. آنچنان‌که حدیثی از پیامبر اکرم به روشنی بیان می‌دارد که آموختن آداب از مرتبه بالایی برخوردار است.


تردیدی نیست که این آداب شامل آداب جنسی نیز هست، چرا که اسلام در رابطه با مسائل بسیار جزئی نیز آدابی را آموخته است. هنگامی‌که اسلام برای مسافر، آدابی دارد و هنگامی‌که جهت عافیت و سلامت دعایی و ذکری نقل شده و برای هر دردی از‌جمله گوش درد و سر درد و ناراحتی وضع حمل کردن خانم‌ها، ترتیبی و آدابی را قائل است، و ظریف‌تر از این مسائل، زمانی‌که برای ایمنی از سوختن و حتی رام شدن اسب سرکش دستورالعملی وجود دارد، چطور ممکن است شکی وجود داشته باشد، که اسلام در رابطه با آداب جنسی روش و تربیت خاصی را دنبال نکند.
بعضی مسائل جنسی را بزرگترین دام در راه انسان نامیده‌اند و غریزه جنسی را نافرمانبرترین غرایز در برابر عقل شمرده‌اند. آیا ممکن است اسلام توصیه و قوانین و دستوراتی در این رابطه نداشته باشد تا این مهم از طریقی به‌خوبی و درستی هدایت شود؟ آن هم درباره غریزه جنسی که بسیاری از مشکلات و مسایل تاریخی از بی‌تربیتی او حاصل شده است و ‌گرفتاری‌های امروزی به جهت نداشتن برنامه‌ای منظم برای این غریزه بوجود آمده است. آیا با همه این اوصاف می‌توان تصور کرد این مسئله مهم موجود در انسان‌ها از نظر اسلام دور مانده باشد و در این رابطه ضرورت تربیت حس نشود؟
از سوی دیگر حضرت علی علیه‌السلام فرموده‌اند که افراد بایستی دوش بدوش علم و معرفت زمان خود پیش روند.
آگهی

لذا تربیت جنسی نیز بایستی با پیشرفت علم غنی‌تر شود و ضمن نگهداری از معیارهای اصلی اسلام، پیشرفت‌های جدید در این علم نیز ملحوظ و در این رابطه بکار گرفته شود.

اهمیت تربیت جنسی در اسلام
در اسلام با توجه به آیات و روایات و احکام مختلف که مستقیم‌ و غیرمستقیم در رابطه با مسائل جنسی و ارضاء و تعدیل آن سخن به میان رفته، می‌توان نتیجه گرفت که تربیت جنسی در اسلام از ضروریات است و نمی‌توان اجازه داد که خودبه‌خود این مسئله با مرور زمان بر فرد، حل شود. آنجایی‌که اسلام از نگهداری چشم برای تعدیل میل جنسی و از ازدواج برای ارضای جنسی صحبت می‌کند، همه و همه نشان دهنده تاکید بر تربیت جنسی، آن هم بصورت مفصل و دارای جزئیات در اسلام است.
وجود احکامی چون احکام تخلی منجمله استبراء خود نشانگر دید باز اسلام نسبت به مسائل جنسی آن است و آن‌گاه که صحبت از احکام جنابت می‌شود، ازجمله اینکه به چه کسی جنب گفته می‌شود و شرایط مختلف این حالت و نحوه‌های مختلف برخورد با این مسئله چگونه است، خود تربیت جنسی است که در اسلام مطرح است. چون تمامی مسائل اسلام به هم مربوط است و نمی‌توان قسمتی از آن را عمل کرد و قسمتی دیگر را رها کرد، مسائل جنسی و رعایت آداب آن نیز جنبه‌های دیگری را نیز دربر می‌گیرد. بعنوان مثال کسی که بر او از نظر جنسی غسل واجب می‌‌شود، اگر بخواهد پول حمامی را ندهد و یا اینکه به هر صورت آن آب غصبی باشد، آن غسل حرام است و این چگونگی ارتباط احکام را به‌هم می‌رساند و دقت اسلام به جنبه‌های مختلف انسانی را گوشزد می‌کند. همچنین است در مورد مسائل زنان که خود بحثی مفصل در احکام دارد و خواننده می‌تواند با مراجعه به کتب احکام، دقت اسلام را در جزء، جزء مسائل بخصوص مسائل جنسی متوجه شود.
اینکه اسلام مسائلی را بر جنب حرام کرده یا اعمالی را بر او مکروه می‌داند، خود نشانگر آموزش و تربیت جنسی است و اینکه انسان در اسلام در هیچ مورد و ازجمله مسائل جنسی رها نیست. و از همه مهم‌تر، توصیه‌هایی برای رابطه جنسی، نمود واضح تربیت جنسی در اسلام است. اینکه در چه شرایطی رابطه نبایستی انجام گیرد و در کدام شرایط مکروه است، و اعمال قبل و بعد از آن چگونه باید باشد؛ یا هنگامی‌که اسلام در مورد استمناء دستورالعمل صادر می‌کند و این عمل را حرام می‌داند، همه و همه توجه این مکتب به مسائل جنسی را می‌رساند. در مقابل احکامی مانند احکام عقد دائم- عقد موقت و شرایط هر کدام آنها و شرایطی که می‌توان عقد را بهم زد، یا زنانی که ازدواج با آنها حرام است و مسائل متفرقه زناشوئی، و از طرف دیگر طلاق و احکام آن که بسیار مفصل و صریح در آنها احکام جداگانه وجود دارد، نشانه‌ای دیگر از توجه اسلام و حتی اصرار این مکتب به تربیت جنسی و رعایت اصول اسلامی در این زمینه است. پس آنچه که ضرورت زندگی سعادتمند است، اسلام فرموده است و بایستی این اوامر به افراد بشر منتقل شود.


احادیثی که در زمینه مسائل جنسی وجود دارد و رعایت‌هائی که در اینگونه موارد بایستی انجام شود خود نشانگر توجه اسلام به مسئله تربیت جنسی است که در ذیل چند مورد اشاره می‌شود.
قال النبی (ص:) فرقوا بین اولادکم فی‌المضاجع اذا بلغوا سبع سنین (علامه مجلسی، )6731
بین بچه‌هایتان در محل‌های خوابشان وقتیکه هفت ساله می‌شوند، فرق بگذارید.
حدیث فوق دقیقاً تربیتی است که در رابطه با مسائل جنسی انجام می‌گیرد و عنایت اسلام به این مسئله است که در چندین حدیث دیگر هم این موضوع تا‡کید شده است، منجمله حدیث 56 صفحه 89 جلد 401 بحار الانوار.
حضرت علی (ع:) اذا اراد احدکم ان یاتی اهله فلایعاجلیها و المیکث یکن منها مثل الذی یکون منه.
<هرگاه کسی از شما خواست که با همسرش نزدیکی کند، در معاشرت با او عجله نکند و صبر نماید تا از طرف همسرش همان حال و آمادگی لازم پدید آید که برای خودش پدید می‌آید.

> همچنین ایشان می‌فرمایند، هنگامیکه کسی از شما خواست با همسرش آمیزش کند، سخن گفتن را اندک کند، زیرا سخن گفتن در آن حال بسا موجب گرفتاری شخص شود.

اهداف تربیت جنسی
اهداف تربیت جنسی بطور کلی جدای از اهداف تربیت به معنی عام نیست. هدف اساسی تربیتی مکتب اسلام پرستش خدای یگانه است (و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون) و عبادت و پرستش خدا یعنی خود را تسلیم حق نمودن و از او اطاعت کردن. آنکه خدا را می‌پرستد با تمام وجود از او تبعیت می‌کند و در مسیر خداشناسی حرکت می‌کند و آنکه در برابر خداوند حکیم و عادل و مهربان تسلیم می‌شود و بندگی او را می‌پذیرد، عالی‌ترین انگیزه‌های انسانی را بر وجود خود حاکم ساخته است. تقوا و تزکیه، خدادوستی و عدالتخواهی، ایثار و از خودگذشتگی براساس خداشناسی عالی‌ترین هدفهایی هستند که نه تنها موجبات رشد و کمال انسان را در حیات فردی فراهم می‌سازند، بلکه باعث رشد حیات جمعی نیز می‌شوند.

از سوی دیگر خداشناسی و پرستش خدا بنیان استواری است که نه تنها حرکت دائمی انسان را به سوی کمال و رشد تضمین می‌کند بلکه بصورتی اطمینان‌بخش جلوی انحرافات فرد و جمع را نیز می‌گیرد. بنابراین پرستش خدا یعنی قدم در راه کمال گذاشتن، در مسیر حق حرکت کردن و حرکتی دائمی و مطمئن داشتن به سوی ابدیت. حرکتی که تا بی‌نهایت رشد فرد و جمع را تضمین می‌کند و نفی پلیدی‌ها و تثبیت ارزش‌های حقیقی و اساسی را دربر دارد. حرکتی که در آن عدالت و ایثار در مناسبات انسانی به نحو کامل تحقق می‌پذیرد و بالاخره حرکتی که انسان را برای سعادت ابدی و ملاقات پروردگار آماده می‌سازد.
تربیت جنسی نیز هدف دیگری را دنبال نمی‌کند جز اینکه رشد فرد و جمع در جامعه اسلامی را تضمین کند و زشتی‌ها و پلیدی‌ها را از فرد و جمع دور کند و مناسبات انسانی به نحو درست تحقق پذیرد. این تربیت تلاش برای رسیدن انسان به سعادت در دنیا و آخرت را دنبال می‌کند. برخلاف آنکه بعضی هدف تربیت را این دانسته‌اند که فرد با محیط واقعی خود سازگار شود (هلن دوج، .)5391 طبیعتاً یک محیط نادرست و گمراه طبق این هدف الگویی می‌شود برای فرد که خود را سازگار با آن محیط کند. با تربیت جنسی در چنین محیطی، افراد سوق داده می‌شوند به اینکه در رابطه با مسائل جنسی آزادی کامل داشته باشند و نتیجتاً آزادی جنسی در موارد مختلف ماحصل این طرز فکر می‌شود. لکن هدف تربیت جنسی در اسلام رسیدن انسان به سعادت و نیکبختی در امور جنسی است. لذاست که توجه کامل به کنترل غریزه جنسی را دارد.
اگر هدف تربیت جنسی برای مسئولان تعلیم و تربیت روشن نباشد راه نیل به هدف هم مسلماً آشکار نخواهد بود. آموختن معاشرت صحیح کودکان با یکدیگر، از مهم‌ترین اهداف تربیت جنسی در سال‌های نوجوانی است. این که نوجوانان به نسبت خود را شناخته باشند و بتوانند با جنس مخالف بهترین و درست‌ترین برخورد و معاشرت را داشته باشند.
دادن معلومات و اطلاعات جزئی از هدف‌های تربیت جنسی به شمار می‌رود. نه‌می‌توان با بی‌تفاوتی با مسائل جنسی برخورد کرد و نه‌می‌توان بچه‌ها را صرفا به خدا سپرد و از هرگونه راهنمائی و اطلاعات به آنان دادن پرهیز کرد. بایستی فرزندان به نحوی تربیت شوند که تنها در پرتو عشق واقعی بتوانند از زندگی جنسی لذت ببرند و لذت عشق و سعادت خود را با تشکیل خانواده تحقق بخشند

نقش پیشابراه در ارگاسم زنان

ممکن است در جریان آمیزش جنسی درصدزیادی از خانمهاهرگز به اوج لذت جنسی نرسند.در مطالعات مختلف شیوع سرد مزاجی از۱۰تا۸۰درصد متغیر بوده است.سرد مزاجی با نداشتن ارگاسم متفاوت است.زنان سرد مزاج میتوانند به ارگاسم برسند..نداشتن ارگاسم همیشه با سرد مزاجی همراه نیست.بسیاری از زنها علیرغم نداشتن ارگاسم از رابطه جنسی لذت میبرند.سرد مزاجی حقیقی حالتی است که در آن هیچ پاسخ به هیچ نوع تحریک جنسی و در هیچ شرایطی وجود ندارد.
زنی که فقط از راه تحریک کلیتوریس به ارگاسم میرسد نه تنها سرد مزاج نیست بلکه گاهی ممکن است از لحاظ جنسی خیلی هم فعال باشد ولی شریک جنسی او باید بداند که چگونه او را ارضا کند.ممکن است خانمی در ارتباط با همسر خورد  به ارگاسم نرسد اما شاید این مشکل از جانب آن مرد باشد  در اینصورت دیگر نمیتوان گفت که او به سرد مزاجی مبتلاست.
باوجود آنکه مقالات زیادی در مورد ارگاسم زنان وجود دارد ولی هنوز دانش ما در این زمینه ناقص است.در بدن زن نقاط حساس زیادی وجود دارد که تحریک مناسب آنها ارگاسم را اجتناب ناپذیر میکند.
کلیتوریس نقش مهمی در رسیدن به ارگاسم داشته و حتی قبل از بلوغ نیز میتواند تحریک کننده باشد.التهاب کلیتوریس در اثر استمناء یا بعد از یائسگی بخاطر کمبود هورمون استروژن میتواند مانع از نقش مهم آن در ارگاسم شود.بعد از کلیتوریس اندامهای جنسی مجاور آن مانند قسمت داخلی لبهای کوچک وزیر شکم نقش مهمی در تحریک جنسی و ارگاسم دارند.مقعد نیز نقش تحریک کنندگی زیادی دارد.ولی بهتر است بجای 3کس مقعدی آنرا با انگشت تحریک کنید.چرا که رابطه جنسی از راه مقعد به لحاظ شرعی و همینطور پزشکی توصیه نمی شود.
معمولا” سینه ها به کلیتوریس برای رسیدن به ارگاسم کمک مینمایند.بوسیدن سینه مالش آلت به آن یا حتی فروکردن آلت مرد بین سینه ها میتواند موجب ارگاسم در بعضی خانمها شود.

در بعضی تحقیقات عنوان شده که علت به ارگاسم نرسیدن زن ازطریق واژن فقدان گیرنده های حسی در دیواره واژن است. ولی بیاد داشته باشید که همیشه در دیواره قدامی واژن در مسیر پیشابراه یک نقطه بسیار حساس و تحریک کننده(نقطه جی)وجوددارد.حتی در زنانی که از طریق واژن به ارگاسم میرسند نیز تحریک این نقطه با انگشت بسیار راحت و اثربخش است.این نقطه حساس در بدن تمام خانمها وجود دارد و هنگام ارگاسم مانند یک کیست کوچک زیر دست لمس میشود و بعد از آن بحالت اولیه برمیگردد.بعد از عمل جراحی خارج سازی رحم ممکن است بدلیل قطع شدن قسمتی از دیواره قدامی واژن سرد مزاجی بوجود بیاید.رحم و گردن رحم هیچ نقشی در ارگاسم ندارند.
در اطراف مدخل واژن غده هایی بنام غدد بارتولین وجود دارند که مواد لیزکننده برای تسهیل نزدیکی ترشح مینمایند.گاهی ترشح موکوسی این غدد بسیار زیاد بوده و به اشتباه این گونه تعبیر میشود که زنها هم مثل مردها در حالت ارگاسم به انزال میرسند.گاهی هم در موقع ارگاسم مایعی با فشار زیاداز پیشابراه خارج میشود.تجزیه این ماده در آزمایشگاه نشان دادکه این ماده ادرار نبوده و همان ترشحات غدد داخل پیشابراه است.
شدت ارگاسم به عامل ایجاد کننده آن بستگی دارد..هرچه شدت ارگاسم بیشتر باشد زن زودتر قابلیت تحریک جنسی مجدد خواهدداشت.
زمان تحریک پذیری جنسی نیز در زنان متفاوت است.عده ای بهنگام تخمک گذاری(روزچهاردهم دوره ماهانه)وعده ای هم در ایام قاعدگی بیشترین میل جنسی را دارند.گروه اخیر بیشترین تنش جنسی را در ایام خونریزی ماهیانه دارند.
وضعیت انجام نزدیکی نیز نقش مهمی در ارگاسم خانمها دارد.معمولا” در حالتی که زن در بالا باشد بعلت زاویه ورود آلت مرد به واژن و برخورد آن با دیواره قدامی بهتر باعث ارگاسم میشود.نزدیکی ازپشت در حالت سجده یا در کنارهم بعلت تماس مناسب نوک آلت مرد با پیشابراه زن از مناسبترین حالتهای نزدیکی برای رسیدن به ارگاسم میباشد.
شرایط روحی نیز عامل مهمی در احساس رضایت جنسی و رسیدن به ارگاسم محسوب میشود.گاهی حتی چند جمله عاشقانه و محبت آمیز میتواند باعث ارگاسم شود!

چه مسایلی را نباید به همسرتان بگویید

آیا میدانید برای اینکه روابط زناشویی تان تداوم بیشتری داشته باشد ، همه چیز را نباید به همسر خود بگویید ! آیا میدانید چه صحبتهایی را باید به همسر خود بگویید و چه سخنانی را باید مطرح نسازید ؟

اولین گام در روابط زناشویی نحوه ی صحبت کردن است ، طرز صحیح صحبت کردن با همسرتان تاثیر بسزایی را در روابظ شما میگذارد البته لازم به ذکر است نه هر صحبتی .
بعضی از خانمها یا آقایان عادت دارند تمام اتفاقاتی را که در طول روز برای شان اتفاق افتاده است را برای همسر حود تعریف کنند . با این وجود گاهی اوقات صحبت کردن بسیار خظرناک است و توصیه نمیشود که مدام صحبت نکنید ، سکوت در بسیاری از موارد بهتر از صحبت کردن میباشد.
در این مقاله توصیه و پیش نهادهایی را برای شما ارائه خواهیم کرد :
از دیدگاه روان شناسان انسانها از این منظر به چند دسته تقسیم میشوند
1- افرادی که همه مطالب زندگی خود چه در حال ، چه در گذشته را برای همسران خود بازگو میکنند به بلوغ فکری نرسیده اند ، ذهنشان مانند دوران نوجوانی شان عمل میکند که عادت داشتند همه چیز را برای خانواده خود تعریف کنند .

2- افرادی که در تعاریف خود ، صحبتهای شان اغراق میکنند و حتی گاهی وقتها به دروغ نیز متوسل میشوند ، افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی به خود دارند ، با این کار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند . امروزه پیوند بین زوجهای با ازدواجهایی که در سابق صورت میگرفت کاملا متفاوت میباشد . در زمان امروز اکثر زوجین هر دو با هم به کار بیرون از خانه اشتغال دارند ، زمان کمی را برای صحبت کردن با یکدیگر دارند ، هنگامی که فرصتی برای صحبت کردن پیش میآید در اغلب موارد راجع به کار بیرون از خانه ی خانم یا آقا میگذرد ، به ندرت پیش میآید که زوجین در مورد رابطهی خودشان ، زندگی دو نفره ای یا چهار نفرهاشان به صحبت بنشینند .

حال به توضیح این موضوع میپردازیم که چرا نباید تمام صحبتهای خود را به همسرتان بازگو کنید ؟ این سوال چندین پاسخ دارد
1- از دیدگاه بعضی از روانشناسان افرادی که گذشته تلخ و سخت داشته اند باید توجه کنند که ، هنگامی تجربه های تلخ گذشته باید چراغ راه آینده باشد و بس. سعی کنید با گذشته های تلخ تان خداحافظی کنید و با عنوان کردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نکنید . توجه کنید که شما دیگر در دوران مجردی به سر نمیبرید ، شما تشکیل خانواده داده اید و از همان روز اول که وارد زندگی زناشویی میشوید باید سعی کنید همهی گذشته ی خود را فراموش کنید ، و الان زمان آن است که زندگی دو نفره ی که در آینده خواهید داشت فکر کنید ، صحبتهایتان نیز باید حول زندگی مشترکتان باشد نه گذشته تلختان .

2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده اید لزومی به بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل به شما اثر منفی بگذارد و یا برخی قابلیت های فعلی تان نادیده گرفته شود. مگر در مواردی که بازگو کردن تجربه شما میتواند مانع تکرار اشتباه برای طرف مقابلتان شود.

3- صحبتهایی را از گذشته ، حال برای همسرتان باز گو و تعریف کنید اما سعی کنید وارد جزییات نشوید ، مسائل را برای او کاملا باز نکنید و نشکافید .


حال چه صحبتهایی را نباید مطرح کرد
1- اسرار تان را به همسرتان نگویید .منظور از اسرار چیست ؟
مشکلاتی که در دوران قبل از ازدواج برایتان بوجود آمده و بازگو کردن آن تنها باعث مشغول کردن ذهن همسرتان میشود. نا گفته نماند که مسائلی است که گفتن آنها به همسرتان ضروری است مثلا تجربه نامزدی ناموفقی اگر در گذشته داشته اید به همسر تان بگویید اما آیا واقعا لازم است همسرتان از جزئیات آن مطلع باشد؟ مشکلاتی که با پدرو مادر، خواهر یا برادر تان داشته اید و عنوان کردن آنها به دیدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد میکند ، کمبودهایی که در زندگی با آنها مواجه بوده اید ، رنجها و مشقتهایی را که متحمل شده اید ، و مسائلی مانند این موضوعات بهتر است بازگو نکنید.

2- اگر زمانی به همسرتان ، رفتارهایی که انجام میداده شک کردید و در وفاداریش نسبت به خودتان مردد بودید
هرگز این موضوع را مطرح نسازید ، زیرا ممکن است شما به اشتباه چنین فکری را داشته بودید در این صورت احساس وفاداری که بین شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بین میرود

آنچه خانمها به زبان می آورند و آنچه که واقعا میخواهند بگویند

همسرتان تازه از خرید به منزل آمده است و در حال پرو کردن لباس جدیدش برای شماست. همانطور که در اطاق چرخ می زند، مشتاقانه منتظر نظر شماست. طبیعتاً شما کمی گیج شده اید. نمی دانید که آیا نظر اصلی شما را می خواهد بداند، یا اینکه منتظر شنیدن تحسین شماست.

گاهی اوقات، فهمیدن مطلبی که همسرتان می خواهد بپرسد، برایتان گیج کننده و پیچیده می شود، به خصوص در مراحل اولیه ی آشنایی. این مانع ارتباطی تقصیر هیچ کس نیست. ممکن است فقط به این دلیل باشد که زنان و مردان برای رساندن مقصود خود، زبان های مختلفی دارند. مردها با یکدیگر بسیار رو راست و رک هستند، اما خانم ها زیرکانه تر صحبت می کنند و معمولاً حرف های خود را اشاره ای و با پیچ و تاب بیان میکنند.

پس وقتی چنین سوءتفاهماتی بین شما و همسرتان اتفاق افتاد، به هیچ وجه متعجب نشوید. به جای آن این مقاله را با ما دنبال کنید، که بسیار کمک کننده و مفید خواهد بود. در ادامه ی مقالات قبلی، در این مقاله نیز مفهوم برخی اصطلاحات و جملاتی را آورده ایم که خانمتان در مراحل اولیه ی ازدواج و آشنایی ممکن است بر زبان بیاورد. از طریق آن می توانید ببینید که از حرف هایش واقعاً چه منظوری دارد و به شما کمک میکند تا بتوانید به زبان او سخن بگویید.

کشف مفهوم حرف های اومی گوید: "من عصبانی نیستم."

منظورش این است که: عصبانی هستم.

چرا این کار را می کند: اگر می بینید که لب هایش را به هم می فشارد و سخنی بر لب نمی آورد، اما ادعا میکند که عصبانی نشده است، احتمالاً دروغ می گوید. ممکن است قصد سرکوب کردن عصبانیت خود را داشته باشد یا اینکه فکر می کند بدون اینکه خودش بر زبان بیاورد، باید همسرش دلیل ناراحتی او را بداند.

شما چه باید بکنید: سعی کنید بفهمید که از چه چیز ناراحت شده است و در مورد آن صحبت کنید. نباید به هیچ وجه مسئله را نادیده بگیرید. در واقع اگر شما با این مسئله برخورد نکنید، او موقتاً عصبانیت خود را قورت خواهد داد ولی بعدها سر آن جریان اذیتتان خواهد کرد.

می گوید: "تو واسه من مثل یک برادر می مونی."
منظورش این است که: علاقه ای به تو ندارم.

چرا این کار را می کند: احتمالاً می خواهد قبل از ارائه ی پیشنهادی از جانب شما، تکلیف را مشخص کند. این کار را می کند تا شما متوجه شوید که علاقه ای به شما ندارد.

شما چه باید بکنید: در این مورد شما کاری است که شما نباید بکنید: به هیچ وجه پیشنهاید به او ندهید.


می گوید: "من از دوستات خوشم می آد، ولی..."
منظورش این است که: به هیچ وجه از دوستانت خوشم نمی آید.

چرا این کار را می کند: به هیچ وجه دوست ندارد شما یا دوستانتان را ناراحت کند و قصد کنترل کردن شما را ندارد، به همین دلیل مستقیماً به شما نمی گوید که چقدر از دوستانتان بدش می آید. احتمالاً تصور می کند که آنها تاثیر منفی بر شما می گذارند و دوست دارد که کمتر با آنها معاشرت کنید.

شما چه باید بکنید: به این بستگی دارد که به چه دلیل از دوستانتان خوشش نمی آید. اگر دلیل قانع کننده ای برای آن داشته باشد، باید حرف او را قبول کنید. و اگرنه خیلی ساده به او بگویید که دوستانتان برایتان اهمیت دارند و او باید تلاش کند تا بتواند با آنها کنار بیاید.


می گوید: "خیلی در ارتباط نیستی."
منظورش این است که: درمورد من و رابطه مان چه فکری میکنی؟

چرا این کار را می کند: او دوست دارد پی به احساسات شما درمورد خودش ببرد و بداند که رابطه تان به کجا می انجامد، اما دوست ندارد که محتاج جلوه کند. امیدوار است که خودتان اول بحث در این رابطه را آغاز کنید.

شما چه باید بکنید: خیالش را راحت کنید و صادقانه به او بگویید درموردش چه فکری میکنید. اگر همین حالا به او نگویید، مطمئن بشید راه دیگری برای پرسیدن این سوال از شما پیدا میکند.

می گوید: "چرا سعی نمی کنی اینطوری منو ببوسی؟"
منظورش این است که: مدل بوسیدن تو را دوست ندارم.

چرا این کار را می کند: دوست ندارد با حرفش احساساتتان را جریحه دار کند. البته این زیاد هم بد نیست. بدانید که اینقدر دوستتان دراد که تلاش می کند تا همه چیز بینتان را بهتر کند.

شما چه باید بکنید: راه او را امتحان کنید و ببینید چه پیش می آید.

می گوید: "من واقعاً از مدل موی اون پسره خوشم میاد."
منظورش این است که: از مدل موی تو خوشم نمی آید.

چرا این کار را می کند: فکر میکند اگر این مسئله را اینطوری بیان کند بسیار بهتر از این است که رک به شما بگوید.

شما چه باید بکنید: روی مدل موهایتان تجدید نظر کنید. شاید حق با او باشد و موهایتان نیاز به تغییر داشته باشند. اما اگر دیدید از آن مدل مو خوشتان نمی آید یا اصلاً به شما نمی آید، پس هیچ تغییری ندهید و وانمود کنید که متوجه کنایه او نشده اید.

می گوید: "شکمت خیلی بامزه است."
منظورش این است که: لطفاً شکمت را آب کن.

چرا این کار را می کند: به هیچ وجه دوست ندارد شما را با گفتن اینکه شکم دارید ناراحت کند. از این طریق می خواهد به شما بگوید که کم کم باید باشگاه رفتن را از سر گیرید.

شما چه باید بکنید: این دیگر به خودتان بستگی دارد. اگر می بینید که این مسئله خودتان را نیز آزار می دهد، پس حتماً روانه ی باشگاه شوید.

می گوید: "در این لباس چطور به نظر می رسم؟"
منظورش این است که: نیاز به اطمینان خاطر بیشتری از جانب تو دارم.

چرا این کار را می کند: تقریباً احساس عدم اعتماد می کند و نیاز دارد که شما او را مطمئن سازید. او دوست دارد که تحسینش کنید.

شما چه باید بکنید: آنچه را دوست دارد بشنود به او بگویید، مگر اینکه آن لباس بر تنش واقعاً بدقواره به نظر برسد.

می گوید: "چرا ظرفها را اینطوری می شوری/لباسها را اینطوری تا می کنی/زمین را اینطوری تمییز میکنی؟"
منظورش این است که: اشتباه آن را انجام می دهی.

چرا این کار را می کند: دوست ندارد با گفتن اینکه کارهای خانه داری را بد و نادرست انجام می دهید، شما را نا امید و دلسرد کند. دوست دارد که باز در کارها به او کمک کنید، اما می خواهد کارها آنطور که او می خواهد انجام شوند.

شما چه باید بکنید: همانطور که او دوست دارد کارها را انجام دهید.

می گوید: "دوست دارم کاری به اتفاق انجام دهیم."
منظورش این است که: زمان بیشتری برای باهم بودن احتیاج داریم.

چرا این کار را می کند: دوست ندارد که محتاج یا وابسته جلوه کند.

شما چه باید بکنید: بستگی به میزان زمانی دارد که با یکدیگر می گذرانید. اگر زمان زیادی را باهم نمی گذرانید، پس باید آن را بیشتر کنید. اما اگر اکثر اوقات خود را با هم هستید، باید این کنایه را نادیده بگیرید. به یاد داشته باشید، هر کاری که در ابتدای یک رابطه انجام دهید، تا پایان رابطه تعیین کننده است. پس فکر نکنید که هر چه می خواهد را باید بی کم و کاست انجام دهید.