زنان بیشترین افرادی هستند که از مکملها و ویتامینها
استفاده میکنند. چرا که شرایط و نوسانات زیادی در طول زندگی خود دارند و
به همین دلیل زنان در سنین مختلف نیازهای متفاوتی دارند.
بلوغ، قاعدگی، ازدواج، بارداری و شیردهی که هر کدام از این مراحل لازمه داشتن بدنی سالم و سلامت است.
همه
غذاها و میوهها و سبزیها حاوی این مکملها و ویتامینها هستند اما ما
عادت کردهایم که نوع مصنوعی آنها را در قرصها پیدا کنیم. به این
توصیههای غذایی توجه کنید:
وقتی 30 ساله هستیم!
کلسیم: شاید
ندانید که سلامت استخوانها را از اواخر 30 سالگی درک میکنید. این به
معنی آن است که تا آن زمان شاید به اهمیت سلامت استخوان پی نبرده باشید.
زمانی که کمکم استخوانها رو به پوکی میرود. هرگز برای افزایش توده
استخوانی و مصرف کلسیم دیر نیست اما شروع 30 سالگی اهمیت بیشتری برای شروع
مصرف کلسیم دارد.
کلسیم علاوه بر سلامت استخوانها در کاهش دردهای قاعدگی نیز بسیار موثر است.
در
30 سالگی بدن ما به هزار میلیگرم روزانه به کلسیم نیاز دارد و این میزان
در 40 سالگی به هزار و 200، در 50 سالگی به هزار و پانصد میرسد.
بقا و یا از هم پاشیدگی یک رابطه به تک تک افرادی بستگی دارد که در آن رابطه قرار گرفته اند. شاید مسئله ای که در نظر یکی از طرفین به عنوان قاتل بالفطره رابطه قلمداد می شود، در نظر طرف مقابل چالش بزرگی به حساب نیاید.
مثلاً مبحث خیانت را در نظر بگیرید. اکثر روابط با خیانت نابود می شوند، اما با این حال روابطی هم وجود دارند که وقتی یکی از طرفین متوجه می شود شریک زندگی اش در خارج از رابطه به دنبال ارضای نیاز های خود می باشد، بیش از پیش به زندگی مشترک خود اهمیت می دهد و ارتباط آنها استحکام بیشتری پیدا کند.\
چند روز پیش دختر خانمی در رادیو مشغول صحبت کردن بود؛ او می گفت بقای ارتباط آنها به این مطلب بستگی دارد که همسرش بتواند تمام سوال هایی که در مورد او پرسیده می شود را درست پاسخ دهد. شما را نمی دانم اما اگر من از همان ابتدا و پیش از ازدواج از شوهرم انتظار داشتم که تمام علایق و نیازهای مرا بداند، ارتباط ما در همان ابتدا نابود شده بود. اگر یک چنین انتظاراتی داشتم، زندگی مشترک ما برای ۲۰ سال دوام پیدا نمی کرد.
در حالی که سرانجام برخی از مسئولان دولتی به طرح مساله شیوع اختلالات جنسی در میان همسران پرداختهاند و امید میرود گام بعدی، چارهجویی در این باب باشد، مطالعات نشان میدهد فقدان آموزش به زنان و مردان جوان در آستانه ازدواج باعث شده است مساله به حد «بحران» نزدیک شود.
در یکی از مطالعات که در دانشگاه علوم پزشکی قم و در شهر تهران انجام شده، آمار تکاندهندهای از وضع روابط زناشویی در زوجین در شرف طلاق به دست آمده است. در این مطالعه مشخص شده، بیش از 67 درصد از این زنان تمایلی به برقراری رابطه جنسی با همسرانشان نداشتهاند، 63 درصد بعد از رابطه جنسی، احساس عصبانیت داشتهاند و 71 درصد از آنها هیچ لذتی از رابطه خود با همسرشان نمیبردهاند. همچنین مشخص شده است که نزدیک به 70 درصد از این زنان هیچ احساس محبتی بعد از روابط جنسی در خود نمیدیدهاند.
بررسیهای آماری روی نتایج این مطالعه نشان داد که وجود این احساسات منفی در رابطه جنسی زن و شوهرها، رابطه معنیداری با درخواست طلاق دارد و این، تاکید دوبارهای است بر اهمیت و حساسیت موضوع و نقشی که این اختلالات میتواند در اختلاف و درگیری بین زن و شوهرها و وقوع طلاق ایفا کند.
نکته قابل توجه در این مطالعه و نیز مطالعات مشابه آن است که طلاق به دلیل مسائل جنسی، مشکل زوجین «جوان» است؛ چنان که در این مطالعه، میانگین سن زنان، 29 سال بوده است.
در مطالعه دیگری، که در رشت و توسط کارشناسان مرکز بهداشتی و درمانی الزهرای این شهر انجام شده، نتایج مشابهی به دست آمده است. در این مطالعه نیز مشخص شد حدود 40 درصد زنان مورد مطالعه تمایلی به رابطه زناشویی با همسرشان نداشتهاند، 60 درصد آنها بعد از رابطه احساس عصبانیت داشتهاند و حدود 70 درصد هم بعد از رابطه جنسی، احساس محبت نسبت به همسرشان نداشتهاند.
نتایج این مطالعات در کنگره پیشین خانواده و سلامت جنسی ارائه شد.
به گفته ی روان شناسان ، اغلب مردها باورهای نادرستی در مورد زنان دارند که اغلب گله گذاری های آنان را شامل می شود . این باورهای غلط ناشی از عدم شناخت صحیح و عدم درک روحیه ی لطیف زن هاست و آن ها را برای شناخت بیش تر آقایان از همسرانشان بیان می کنیم :
1- زن ها سیری نا پذیرند
2- حفظ و نگهداری آن ها مشکل است
3- زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند
4- زن ها حسود هستند
5- زن ها زیاده از حد احساساتی هستند
6- زن هایی که قوی و توانا هستند ، نیازی به مراقبت ندارند
7- زن ها آزادی مرد را مختل می کنند .
مردها ، تمایل و گرایش همیشگی زن مبنی بر بهبود و اصلاح کارها را با پر توقع بودن و سیری ناپذیری مزمن او اشتباه گرفته ان د. این طبیعت زن است که به فکر بهبود ، اصلاح و ارتقاء همه چیز است .
زنها - دست کم بیش تر آنها - بسیار کم توقع اند و می توان به راحتی با کوچک ترین چیزها خوشحالشان کرد . با یک لبخند ، اظهار محبت و دلتنگی در آغوش گرفتن و ... خواهید دید چطور از شادی لبریز خواهند گشت .
واقعیت این است که حفظ و نگهداری روابط صمیمی مشکل است . زن ها می خواهند رابطه شان سالم و صمیمی باشد و بدین جهت ازمردها توقع دارند برای این منظور وقت بگذارند و بر روی صمیمیت رابطه تلاش کنند .
زنها استانداردهای بالایی برای روابط صمیمی خود دارند ، نه از آن رو که ایرادگیر و پرتوقع هستند، بلکه از آن جهت که عمیقاً متعهد و پایبند بوده و می خواهند که موفق باشند .
مردها تلاش زن را برای سازمان دهی، برنامه ریزی و حل مشکلات می بینند و سپس آن را به اشتباه به عنوان تلاشی از جانب زن برای کنترل مرد و بهره کشی از آن تعبیر می کنند.
واقعیت این است که زنها می خواهند کمک کنند، ایفای نقش کنند، بهبود بخشند، ارتقاء دهند و به حساب آورده شوند.
یکی از رایج ترین شکایت های زن ها از مرد زندگی شان آن است که بیش تر مردها، در فرآیند تصمیم گیری خود، زن ها را دخالت نمی دهند. از آن جا که زن ها از این احساس بیزارند، پس تلاش می کنند تا خود را به نحوی در جریانات زندگی همسرشان وارد کنند. بدین معنا که سوال می پرسند و راه حل ارایه می دهند. مرد، علاقه و کمک همسرش را به معنای تلاش برای مداخله و سلطه جویی معنا می کند.
اولویت اول یک زن در زندگی محبت است. اگر همسرش را ناراحت ببیند، دوست دارد به او کمک کند. اگر او را در مواجهه با مشکلی ببیند، می خواهد راه حلی ارایه کند، همه ی اینها به خاطر این است که همسرش را دوست دارد و به او عشق می ورزد.
واقعیت این است که زن ها محافظ و نگهبان روابط صمیمی و نزدیک خود هستند و می خواهند از رابطه ی خود با مردی که دوستش دارند محافظت کنند. نه از آن جهت که به همسر خود اعتماد ندارند، بلکه از آن رو که او را دوست دارند. به طور غریزی و فطری، زنان از هر چه برایشان ارزشمند باشد، مراقبت می کنند.
یکی از زیباترین ویژگی های زنها این است که قابلیت این را دارند که حس کنند و احساس داشته باشند و این احساسات را نشان دهند و ابراز کنند و این موهبتی بس گران بهاست. اما باور غلط این است که نشان دادن احساسات ،کیفیتی ضعیف تر و ناخواستنی تر از پنهان کردن احساسات می باشد. این همان پیامی است که اغلب مردها در کودکی وهنگامی که پسربچه ای بودند دریافت کرده اند. این که گریه نکردن، بهتر از گریه کردن است. خشن و قوی بودن، بهتر از ترسو بودن است. مستقل بودن بهتر از نیازمند بودن است.
بنابراین مردها، اغلب احساسات طبیعی زن ها را به غلط ،ضعف نفس تلقی می کنند و توانایی آنها را در حس کردن و احساس داشتن را به زیاده روی احساسی تعبیر می کنند.
مردها معمولاً زن را متهم می کنند که زیاده از حد احساساتی هستند. به این دلیل که مسئولیت گفتار یا رفتار نامهربانانه و احیاناً خشونت آمیز خود را نپذیرند.
بیشتر زن ها زیادی احساساتی نیستند، بلکه فقط احساساتی هستند! مردها هم همینطور. اما نمی توانند به راحتی احساسات خود را نشان دهند یا ابراز کنند. حقیقت آن است که مردها به همین دلیل زن ها را بسیار دوست دارند، همین حساس بودن، احساساتی بودن و توانایی حس کردن زن، دلیل آن است، زیرا همین احساساتی بودن زنهاست که به آنها امکان می دهد به مردها محبت بورزند و چنین احساسات خوبی را در آنها تولید کنند.
اشتباهی که مردان مرتکب می شوند این است که قدرت و توانایی را با خودکفایی اشتباه می گیرند . صرف این که زنی قوی و با اعتماد به نفس است به این معنا نیست که هیچ گونه نیازی ندارد و اصلاً به این معنا نیست که به شخص توانمند و نیرومند دیگری نیاز ندارد و این گونه نیست که هرگز خسته، ترسیده، وحشت زده و بی رمق نمی شوند.
واقعیت این است که اگر زنی به تنهایی هم قادر به انجام تمام کارها باشد، باز دوست دارد قدرت، توان، حمایت و مراقبت مردش را حس کند. هر قدر هم زنی قوی و مستقل باشد، همچنان نیاز دارد که احساس کند به طرق مختلف از او مراقبت می شود .
زن هایی بیش تر نیاز به توجه، حمایت و مراقبت دارند که از دیگران بیش تر حمایت و مراقبت می کنند .
مردها اغلب به اشتباه ، درخواست های طبیعی و منطقی زن ها را مبنی بر شرکت در رابطه، با تلاش زن برای سلب آزادی مرد اشتباه می گیرند. زن ها دوست دارند روابطی متعهدانه و صمیمانه ایجاد کنند .
هر کسی به مجرد این که به رابطه ای وارد می شود ، مقادیری از آزادی های شخصی خود را از دست می دهد . چرا که از حالا به بعد شخصی که با او رابطه برقرار کرده اید، به آنچه می گویید یا رفتار می کنید ، واکنش نشان خواهد داد .
آزادی واقعی به این معنا نیست که چه کارهایی می توانید بکنید و چه کارهایی نمی توانید بکنید. بلکه به معنای آزادی در محبت ورزیدن آن هم بدون ترس و دریافت کردن بدون مقاومت و دادن و بخشیدن بی دریغ می باشد.
زن ها هرگز سعی ندارند چیزی را از مرد سلب کنند . برعکس آنها می خواهند محبت، فداکاری ، از خودگذشتگی، تعهد ، پایبندی و وفاداری خودشان را به مرد هدیه کنند . تمام تلاش های یک زن برای ایجاد رابطه با همسرش و صمیمی بودن و حل مشکلات است نه برای سلب آزادی از مرد
یک بررسی در سازمان ملی جوانان نشان می دهد که 55 درصد جوانان با جنس مخالف خود ارتباط دارند.
به گزارش جهان نیوز که از احمدی نژاد حمایت می کند در این پژوهش 7 هزار نفری از دختران و پسران مجرد 15 تا 29 ساله که به روش تصادفی انتخاب شده آمده است:30 درصد افراد نمونه فقط رابطه دوستی را انگیزه خود از برقراری رابطه دانسته اند .حدود 34 درصد انتخاب همسر و 14 درصد نیز رابطه جنسی را دلیل دوستی برشمردند.
ابراز محبت از جنس مخالف مهمترین عامل موثر در ایجاد رابطه دوستی تلقی شده است.
43 درصد دخترانی که رابطه داشته اند بیان کردند که تنها با یک نفر رابطه دوستی داشته اند و 57 درصد با بیش از یک نفر دوست بودند.این نسبت ها برای پسران 24 و 76 درصد است.
24 درصد از کسانی که با جنس مخالف ارتباط داشته اند بیان کرده اند که رابطه آنان به آمیزش جنسی منجر شده است.
در استان های خوزستان و گیلان بیش از دیگر استانها این رابطه به رابطه جنسی منجر شده است.
16 درصد از جوانانی که آمیزش جنسی داشته اند به حاملگی بعد از ازدواج اشاره کرده اند .این رویداد برای پسران در همه سنین و برای دختران بعد از 17 سالگی رخ داده است.
درآمد خانوادگی بیش از 15 درصد از جوانانی که ارتباط جنسی دشته اند ،بین 500 تا یک میلیون بوده است.
در این گزارش آمده است که تبادل نگاه در حدود 40 درصد آغازگر رابطه بوده است.
همچنین 40 درصد افراد خیابان را به عنوان مکان آغاز ارتباط با جنس مخالف اعلام کردند،نزدیک به 15 درصد در میهمانی خانوادگی 15 درصد دانشگاه و 12 درصد پارک و بقیه ،مهمانیهای دوستانه را اولین مکان ارتباطی با جنس مخالف دانسته اند.
سازمان ملی جوانان در انتهای این گزارش ملی تاکید می کند که شیوع رابطه با جنس مخالف در میان نوجوانان و جوانان ما به طور چشمگیر افزایش یافته است.