بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

فاصله سنی چقدر مهم است ؟

منبع : سایت دانستنیهای ازدواج

چه کنیم که خانواده ای با دوام و مستحکم داشته باشیم؟

این سئوالی اساسی است که هر جوانی در آستانه ازدواج مصمم به یافتن پاسخ آن است ، گرچه پاسخگویی به آن بعد از ازدواج هم دارای اهمیت است. جالب است که بدانیم جواب شرع ، عقل ، علم و عرف به این سؤال یکسان است. و آن یک کلمه یعنی " کفو همدیگر بودن " است. کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، همشأنی و همطرازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن.

ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزاء اصلی و اساسی آن ، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی ، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر ، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. و به تعبیر "فلسفه السنخیه عله الانضمام" ،  سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است . به عکس ، هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی ، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب  بین زوجین است ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موکول کرد. یکی از امور مسئله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است. لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانکحوا ما طاب لکم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب کنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم کفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج کنید.

می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. اگر فرد به تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال های علمی در این مسئله نظری بیفکند به راحتی پی خواهد برد که همسر دلنشین و مورد پسند همسری است که دارای هماهنگی و تناسب سنی باشد. قابل توجه است که کفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است نه تساوی ؛ زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است.

در مطلب ذیل ابعاد مسئله مورد نظر از دیدگاه علم و عرف مورد بررسی قرار گرفته  است:

فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 4)  3 سال در نظر گرفت. البته این بدان معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن کاسته شود، حتماً نباید ازدواجی انجام گیرد. شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست، ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 4)  3 سال است. طبیعی است که اگر سایر شرایط ، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی تواند موفق باشد.

بارها با خانواده هایی مواجه می شویم که فاصله سنی زوجین حتی به 25، 20، 15، 13 سال و سال های بین این ارقام بالغ می شود و با یکدیگر مشکلات عدیده ای دارند . ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم که فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است.

 

1)  مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر

وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند. فردی با داشتن بیست سال سن بیشتر ، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا این مسئله زمینه ای فراهم می کند که شخص ارزش لازم را به نظرات فرد کوچکتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود و همین مورد زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد که خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند که توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یکدیگر را درک کنند.

 

2)  عدم تناسب در تواناییهای جسمی

وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی که هفده  سال دارد ، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او که در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیک شده است. یکی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب کم کاری گذاشته می شود، یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی که با این عنوان طرح می نماید، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود. در حالی که مرد قصد شانه خالی کردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا که در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد.

 

3)  انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر

وقتی دو جوان با یکدیگر زندگی می کنند ، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امکان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان ، مجال کمتری برای تغییر باقی گذاشته اند.

همین امکان تغییر و تحول است که ما را به یاد کلام گهربار پیامبر اسلام (ص) می اندازد که فرمود : بیشتر کسانی که به من ایمان آوردند، جوانان بودند.

وقتی که دو نفر جوان با هم ازدواج می کنند ، برای دست یافتن به سازگاری تلاش می کنند به نظر همدیگر توجه می کنند و خود را طوری تطبیق می دهند که مورد پسند دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین است.

 

4)  پیدا شدن سوءظن

گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که زوجین سوء ظن هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار ارائه نمایند.

 

5)  عدم ارضای غرایز

یکی از اهداف ازدواج ، ارضای غرایز است و این خود می تواند عامل مؤثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، به لحاظ غریزی افول می نماید، به نحوی که زوجین نمی توانند موجبات رضایت یکدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تأمین نمایند و همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده ، محیط خانواده را متشنج کند. این مسئله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می انجامد و در برخی از زنانی که خویشتندار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزشها دیده می شود.

 

6)  امر و نهی پیوسته ی فرد بزرگتر

در چنین خانواده هایی فرد بزرگتر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می داند که مدام به همسر خود امرو نهی کند و امر و نهی بیش از حد- که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می کند - موجبات ناراحتی همسر را فراهم می آورد. فرد بزرگتر احساس می کند که باید فرد کوچکتر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند، نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت نماید. البته زن و شوهر باید برای تکامل وتعالی یکدیگر تلاش کنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند.

 

7)  کمرویی با همسر

یکی از مواردی که در این گونه خانواده ها دیده می شود، این است که فرد کوچکتر دچار نوعی کمرویی رنج آور است و نمی تواند به راحتی مشکلات خود را با همسر خویش در میان بگذارد. لذا حرف های ناگفته در این خانواده ها بسیار است و مجال مناسبی برای طرح آنها وجود ندارد. سخنان ناگفته بر دل فرد رنجیده سنگینی می کند و گاه به فضای بیرون از خانه کشیده شده، برای دیگران مطرح می شود و این امر مورد قبول و پذیرش فرد بزرگتر نیست. زیرا او فکر می کند که همسرش اسرار خانواده را به بیرون از خانه برده ، برای این و آن نقل می کند و این خود موجب بروز اختلافات تازه ای می شود و اگر فرد کوچکتر دردها را بازگو نکند، آنها بر روی هم انباشته شده ، او را افسرده می کند. در حالی که درد دل کردن به آرامش فرد کمک می کند و او از این که همسری دارد که به درد دلهای وی گوش می دهد، احساس آرامش می کند، زیرا خوب شنیدن درد دلها بخشی از تسکین آلام است و بدین ترتیب فرد به پالایش روانی دست می یابد. وجود چنین فضایی در خانواده ضامن سلامت و بهداشت روانی زوجین است. وجود کمرویی بسیار و رنج آور مانع بیان دردها شده ، چون تخلیه روانی صورت نمی گیرد، سلامت روانی فرد کوچکتر در معرض خطر قرار می گیرد. خانم جوانی می گفت: همسرم سالها از من بزرگتر بود و من همیشه با وی رودربایستی داشتم. از وی سؤال شد : تا کی با همسرت رودربایستی داشتی؟ او گفت: تا دو ساعت قبل از مرگ شوهرم.

 

8)  دادن امتیازات بیش از حد

در این نوع خانواده ها ، معمولاً مشکل دیگر این است که فرد بزرگتر برای این که فرد کوچکتر را جذب کند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگی دلگرم کند. اما هر کس قادر نیست که مدام چنین امتیازاتی بدهد ، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگتر غیر قابل تحمل و یا غیر ممکن می گردد و بدین ترتیب از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می کاهد. از سویی طرف کوچکتر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری بر می آید و تقاضاهای فراوان جوانی پر انرژی و توانا ، اختلافات خانواده را تشدید و جو ناامنی را بر خانه حکمفرما می کند و بدین ترتیب خانواده ای نابسامان شکل می گیرد که کشمکشهای ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می کاهد و در نتیجه تأثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می دهد.

 

9)  ترس و ناامنی

در مواردی هم دیده می شود که فرد کوچکتر ، دچار ترس و و حشت می شود و این هنگامی اتفاق می افتد که مرد خانواده از سن و سال بیشتری برخوردار است.

خانمی می گفت با اینکه چند ماهی از مرگ همسرش نگذشته بود، و چندان متأثر هم به نظر نمی رسید. وقتی از اختلافات خانوادگی و تأثیرات منفی آن بر روی فرزندانش سخن می گفت، به تفاوت سنی زیاد خود با همسرش اشاره کرد و گفت : روزی که ازدواج کردم سیزده  سال بیشتر نداشتم، در حالی که شوهرم در آن روزها  سی ساله بود و من از دیدن او سخت دچار وحشت شده ، پیوسته از او می ترسیدم و این ترس و ناامنی تمامی وجودم را پر کرده بود و تا زمان مرگ او نیز وجود داشت، این ترس شدید همه ی آرامش مرا سلب کرده بود.

پس اگر فاصله سنی میان زوجین زیاد نباشد، این گونه ترسها کمتر دیده می شود.

 

10)  نتایج نامطلوب دیگر

تفاوت سنی زیاد بین زوجین مشکلات دیگری نیز در پی دارد که در دوره های پایانی زندگانی رخ می دهد و از آن میان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

الف- احساس پشیمانی

در غالب موارد ، این نوع ازدواجها با پشیمانی همراه می شود، زیرا مشکلات فراوان ناشی از این نوع ازدواجها به قدری زیاد و غیر قابل تحمل است که در اکثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می کند.

ب- بروز مشکلات غیر منتظره

پیدایی مشکلات غیر قابل انتظار، پیامد نامطلوب دیگر چنین ازدواج هایی است. خانمی که همسرش را از دست داده بود و با او تفاوت سنی زیادی هم داشت، اظهار می کرد : به دلیل عدم درک یکدیگر، زندگانی ما سراسر پر ازمشاجره و دعوا بود. او در مورد عاقبت زندگانی اش با همسر بزرگتر از خود می گفت: حالا که او مرده ، پسر بزرگم مرا رها نمی کند و پیوسته به من می گوید: بالاخره با آن همه دعوا و جار و جنجالهایی که به راه می انداختی کاری کردی که پدرم بمیرد و در واقع تو پدرم را کشتی ومن هر چه می گویم مرگ پدر به دعواهای ما ربطی ندارد از من نمی پذیرد و با من سر این موضوع درگیری پیدا کرده است، یعنی تا وقتی که همسرم بود ، با او دعوا می کردیم و حالا پسرم جای او را در دعوا و مشاجره گرفته است.

ج- جرم زایی فرزندان

مشکل دیگری که در این گونه ازدواجها دیده می شود ، این است که امکان جرم زایی در فرزندان آنها بیشتر از مواردی است که زوجین فاصله سنی مناسبی با یکدیگر دارند.

د- طلاق

معضل دیگری که گاه در خانواده هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می شود ، مسئله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است و در نهایت می توان گفت که مشکلاتی نظیر عدم درک یکدیگر ، نداشتن تفاهم ، عدم انعطاف پذیری کافی و عدم ارضای غرایز ، گاه به عنوان موانعی جدی بر سر راه تداوم زندگی تلقی می شوند و طلاق که مرگ اجتماع کوچک خانواده است ، رخ می دهد.

 

توجه

با بررسی سن ازدواج در میان قشرهای مختلف و جوامع گوناگون در می یابیم که غالبا ًسن مردان در جریان ازدواج بیش از زنان است. آلن ژیرار می نویسد : آگاهی های جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام ازدواج آموزنده است و می دانیم که بیشتر اوقات ، افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند. از این رو تناسب سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری که در جامعه از اهمیت والایی برخوردار است، در نظر بگیریم.

 

دیدگاه دینی

از نظر اسلام ازدواج کردن با تفاوت سنی زیاد ، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می شود، حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد. کمالات پیامبر به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با حضرت خدیجه (س) زندگانی کرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نمی شد و از سوی دیگر خدیجه (س) نیز زنی با کمال و بی نظیر بود. تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف نمود و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد، در شعب ابیطالب با دیدن تمامی مشقت ها، به دلیل علاقه ای که به اسلام و پیامبر داشت، همه آنها را تحمل کرد و فاطمه (س) را برای پیامبر به یادگار گذاشت. پیامبر نیز به عنوان همسری باوفا هر گاه که نام خدیجه (ع) را می شنید اشک در چشمان مبارکش حلقه می زد، به نحوی که اطرافیان آن حضرت ، تأثر او را به خوبی حس می کردند.

نتیجه آن که فقط کسانی می توانند در این نوع ازدواج ها موفق باشند که از رفتار پیامبر (ص) و خدیجه (ع) به خوبی متأثر باشند.

امام صادق ( ع ) می فرمایند :

العارفه لاتوضع الا عندالعارف

زن فهمیده ی فرزانه باید در کنار مرد فهمیده قرار گیرد نه غیر آن .

در پایان تأکید می کنیم که ضمن رفع مشکلات چنین خانواده هایی از طریق مشاور خانواده باید به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند ، آموزش داد که فاصله سنی بین آنان بین سه یا چهار سال و حداکثر هفت سال باشد و این چیزی است که باید در موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنان تشریح نمود تا دریابند که با فاصله سنی کمتر ، مشکلات کمتری خواهند داشت، مشروط بر این که به سایر جنبه های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول دارند.

تذکر

شاید یکی از خوانندگان این مطلب شما برادر یا خواهر گرامی باشید که تفاوت سنی زیاد با همسر خود داشته باشید و ذهن شریفتان مشغول گردد که این مشکلات در زندگی ما هم بروز خواهد کرد. پس چه باید کرد و راه حل چیست؟ نگران نباشید ، زیرا شما با پیامدهای تفاوت سنی زیاد آشنا شده اید و با اراده و کسب راهنمایی می توانید از بروز مشکلات جلوگیری نمایید.

انشاءا

زیان هاى استمنا

جوانان باید با سرپنجه عقل و فکر خودشان، این پرده هاى جهل و جنایت را که بر وى حساسترین حقایق مربوط به آنان انداخته شده پاره کنند، و به جاى فرار از درک حقیقت و پناه بردن به مطالبى که اثرى جز تخدیر و گمراه ساختن افکار آنها ندارد، بنشینند و حقایق حسى و روشنى را که «حساب دو دو تا چهار تا» را دارد بررسى نمایند و سرانجام این انحرافات مرگبار را با چشم خود ببینند.

ما نخست در این جا گواهى بعضى از پزشکان و محقّقانى را که سال ها از عمر خود را صرف مطالعه در پیرامون این گونه مسائل کرده اند نقل نموده، و سپس به تجزیه و تحلیل علل روانى و اجتماعى انحرافات جنسى پرداخته، و پس از آن راه مبارزه با این اعتیادهاى ننگین را شرح مى دهیم.

یکى از اطباى معروف در کتاب خود که درباره زیان هاى عادت ننگین «استمنا» نوشته، مشاهدات جمعى از پزشکان را به این شرح نقل مى کند:

«هوفمان» مى گوید: «جوانى را دیدم که از پانزده سالگى گرفتار این اعتیاد شوم شده بود و تا سن 23 سالگى آن را ادامه داده بود.

او چنان دچار ضعف قواى جسمانى گردید که هنگامى که مى خواست کتابى را بخواند چشمهایش سیاهى رفته سرش درد مى گرفت، حالتى شبیه سرسام به او دست داده بود، مانند افراد مست دچار سرگیجه شده بود، حدقه هاى چشم او بیش از حد معمولى گشاد و باز شده، و در قعر چشمهاى خود درد شدیدى احساس مى کرد».

مشاهدات دکتر هوچین سون (HUOTCHINSON) ثابت مى کند عموم ناراحتى هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار «استمنا» و ناراحتى هاى شبکیه چشم و مشیمیه از آن سرچشمه مى گیرد (دقت کنید).

نویسنده مزبور اضافه مى کند:

«نخستین نتیجه عادت به این کار شنیع این است که قوت و شفافیت چشم ها زایل مى گردد، صورت رنگ اصلى خود را از دست مى دهد و پژمرده مى شود، در نگاه هاى مبتلایان به این کار هوش و ذکاوت اوّلى دیده نشده حالت گرفتگى در سیماى آنها ظاهر مى گردد، چشم هاى آنها با حلقه هاى کبودرنگى احاطه مى شود. بعد از آن سستى و تنبلى در اعضاى مختلف مشاهده مى شود.

نقصان حافظه، خرابى اشتها، مشکل شدن هضم، تنگى نفس، تغییر اخلاق و مزاج به طور غیر قابل توضیح، حسادت، غم و کدورت، مالیخولیا، فکر گوشه گیرى و تنهایى از نتایج شوم ابتلاى به این انحراف جنسى است.

این طبیب در جاى دیگر از کتاب خود اضافه مى کند این عمل موجب فقرالدم (کم خونى) و ضایع شدن قواى جسمى و روحى مى گردد و باعث دوران سر، صداى گوش ها، کمردرد، سختى تنفس، کم شدن حافظه، لاغرى، ضعف و سستى و خلاصه عدم اقتدار کلى در بدن مى شود، و بر اثر رابطه نزدیکى که با حواس پنجگانه دارد مخصوصاً در چشم و گوش اثر مى گذارد». (دقّت کنید).

عادت به این انحراف شوم جنسى مخصوصاً نیروى مقاومت بدن را در برابر بیمارى ها کم مى کند و به طورى که پزشک مزبور تصریح مى نماید:

«اشخاصى که به این عادت مذموم مبتلا هستند به محض گرفتارى به یکى از بیمارى هاى وخیم به آسانى نمى توانند گریبان خود را از چنگال مرگ نجات دهند».

او سپس از قول یکى از نویسندگان نقل مى کند که:

«جوانى را مى شناختم که مبتلا به این عادت شوم بود او گرفتار یکى از «بیمارى هاى تب دار» شد در روز ششم بیمارى که کاملا ضعیف شده بود باز نتوانست دست از عمل خود بردارد لذا مرگ با تمام وحشت خود بر او ظاهر گشت و او را در کام خود فرو کشید»!

و نیز نقل مى کند:

«یکى از مبتلایانى که به یک نوع از این عادت شوم، مداومت مى نمود رفته رفته ضعف شدیدى در خود احساس کرد، بدن او رو به لاغرى گذاشت ساق پا و ران هاى او به طور محسوسى ضمور (کم گوشت) شد و کمردرد او را آزار مى داد ادامه این عمل منتهى به فلج عمومى بدنى او گردید و پس از شش ماه بسترى شدن که با وضع قابل ترحمى با مرگ دست به گریبان بود در آغوش مرگ فرو رفت»!

 

مخصوصاً ابتلاى به این عادت شوم براى مجروحین و آنهایى که عمل جراحى در بدنشان شده فوق العاده خطرناک مى باشد.

کوتاه سخن این که به گفته همان «پزشکى» و هم از نظر «مذهبى» منفور است موجب خرابى و نابودى وجود انسان و تزلزل روح مى گردد!

برگرفته از کتاب مشکلات جنسی جوانان تالیف مرجع عالیقدر حضرت آیت الله مکارم شیرازی

درمان خود ارضایی با عزمی راسخ

یکی از آسیب های جدی ای که امروزه برای جوانان عزیز به خصوص در وضعیت فعلی جامعه و دشوار بودن امر ازدواج به وجود آمده است، عادت به خودارضایی است. در زمینه درمان این عادت ناپسند، باید عرض کنیم که تنها راه درمان واقعی آن, ازدواج است. کمکی که اکنون از دست ما بر می آید دادن یک سری اطلاعات در زمینه گناه بودن, آثار و عواقب این عمل نا شایست و روش های کنترل و درمان است. این خود شما هستید که با عزمی راسخ به مبارزه با این انحراف جنسی خواهید پرداخت. امیدواریم به زودی وسایل ازدواج شما فراهم گردد و شما از این نظر خاطرتان آسوده شود.

 

روش ترک این عادت زشت:

همانگونه که عالمان اخلاقی مطرح نموده اند، هر روش درمانی در اخلاق و خود سازی، مبتنی بر طی کردن سه مرحله "علم، حال و عمل" است، ولی چون مرحله حالت (پشیمانی و ندامت) به صورت انفعال در انسان پدید می آید و در حقیقت بازتاب آگاهی است، این مرحله به صورت یک روش مستقل مطرح نمی شود؛ بنابراین برای خارج شدن از این مشکل، دو روش درمانی "شناختی و رفتاری" پیشنهاد می شود. وظیفه ما دادن آگاهی و شناخت است و کاری که خود شما باید انجام دهید التزام عملی به دستورالعمل ها و به کار گیری دقیق روش های رفتاری ای است که در ذیل ارائه می شود.

نیاز به آگاهی:

خود ارضایی یک انحراف عملی است و باید با عمل و رفتار با آن مقابله کرد و راه درمان آن جز با رعایت دقیق دستورالعمل محقق نمی شود, ولی چون هر عملی نیاز به دانش و اطلاعات خاص خود دارد, بنابراین راه کنترل و درمان این بیماری و عادت زشت نیز بدون کسب آگاهی میسر نیست . آگاهی, ازطریق مطالعه در آثار و اطلاعاتی که در این زمینه وجود دارد، بدست می آید. زمینه های مطالعه عبارتند از:

1- اینکه این عمل به لحاظ شرعی حرام و از نظر اخلاقی گناه محسوب می شود و هر گناهی نور ایمان را تضعیف می کند و باعث تاریکی و آلودگی روح انسان می شود. نوری که انسان بدان نیاز فراوان دارد و در اثر فقدان آن، در قیامت دچار عذاب و حسرت خواهد شد.

2-  مطالعه در پی آمد ها و عواقب سوء آن.

3- آشنایی با روش پیشگیری و درمان.

 کسب آگاهی در موارد یاد شده باعث بیداری انسان می شود و زمینه "توبه, پشیمانی و کنترل آن" را در او فراهم می آورد.

 

گناه خود ارضایی:

در این زمینه گفتنی است «استمنا» یا «خودارضایى» یکى از راه‏هاى انحرافى در ارضاى میل جنسى است که نسل جوان را در معرض آسیب‏هاى جدى قرار مى‏دهد. این کار عادت بسیار زشت و زیان آوری است که می تواند استعداد و توانایی های فراوان یک جوان را به نابودی بکشاند و حال و آینده او را تباه کند. از اینکه متوجه زشتی این عمل شده اید خدای را شاکریم و در پاسخ گویی به سوال شما مطالبی را پیرامون معرفی ، حرمت و روش درمان آن بیان می نماییم، امید است با کمک الهی و استمداد از معصومین(ع) و اطلاعاتی که در این زمینه برایتان ارسال می شود، در حفظ نفس و کنترل شهوت موفق باشید.

استمنا و یا به عبارتی خود ارضایی، از نظر شرعی واخلاقی، حرام و گناه محسوب می شود. این عادت ناپسندی به لحاظ اخلاقی، بعد معنوی انسان را به سختی می آزارد، روح او را تاریک می نماید، آزادی معنوی انسان را سلب می کند و در مسیر خود سازی و کمال، آدمی را با چالش جدی مواجه می کند. مطابق تحقیقات انجام شده توسط روانشناسان، خود ارضایی نوعی اعتیاد و بیماری زشتی است که آثار و ضررهای فراوانی بر جسم و روان آدمی باقی می گذارد.

کسانی که گرفتار این عمل شنیع شده اند، آن را گریزگاهی فرعی و عاجل برای خارج شدن از فشار جنسی و پاسخی برای لذت طلبی خود تصور می کنند، در صورتی که اگرتوجه نمایند، بدین وسیله گرفتار آثار و تبعات زیان آوری می شوند که گاها قابل جبران نیست.

شهوت یکی از اموری است که با طبیعت انسان در آمیخته و در جای خود از نعمت های خداوند است، ولی اگر از حالت تعادل خارج و بر افروخته شود، ممکن است سرمایه های عظیم انسانی را به خاکستر تبدیل کند. این نیرو به طور قطع نیاز به ارضاع دارد، ولی با روشی که با نظام طبیعت و شریعت سازگار باشد. 

خدای متعال که به حکمت بالغه اش این غریزه را در نهاد انسان گزارده ، تا نسل انسان باقی بماند، از روی رحمت و هدایت خود راه های آسان و معقول کنترل و ارضاع آن را پیش پای او قرار داده است و نسبت به بیراهه ها و انحراف از مسیر درست نیز، هشدارهای لازم را به انسان داده است ،راههایی که باید با شناخت و عمل به آنها، سلامت جسم و جان خویش را پاس بداریم و از خطر و پی آمد کارهایی همچون خود ارضایی و مانند آن برهانیم.

کبیره بودن:

به طور قطع "خود ارضایی" یکی از "گناهان " است . در این زمینه برخی از عالمان دینی و اخلاقی نسبت به کبیره بودن آن نیزتاکید نموده اند. از میان ایشان خصوصا مرحوم شهید آیه الله دستغیب در کتاب خویش" گناهان کبیره" فصلی را گشوده و بر بزرگی آن تاکید نموده است .

از نظر شرعی، ملاک کبیره بودن یک عمل، وعده عذاب از جانب پروردگار می باشد. در این زمینه امام صادق (ع) و در ضمن روایتی از عذابی دردناک برای فاعل آن خبر داده است. آن حضرت(ع) فرموده است: «سه دسته از مردمان اند که خدای متعال در روز قیامت به ایشان نگاه رحمت نمی افکند،  آنها را تذکیه نمی نماید و عذابی دردناک برای ایشان فراهم نموده است: کسی که موی سپید خود را می کند، کسی که با خود نکاح (استمناء) می نماید و کسی که مفعول واقع می شود».

به فرض صغیره بودن گناه خود ارضایی در صورت عدم تکرار، ملاک دیگر کبیره بودن گناه، تکرار و به تعبیر روایات اصرار بر آن است ، به همین دلیل چون به طور معمول، خود ارضایی، در افرادی که به آن گرفتارند ، به صورت عادت و اعتیاد در می آید ، تبدبل به گناه کبیره می شود.

البته حرمت و بزرگی گناه خود ارضایی در حد گناهانی همچون زنا و لواط نیست، ولی در عین حال شرایط آن به گونه ای است که می توان گفت: ضررهای بدنی و روانی آن از این دو معصیت بیشر است ؛ زیرا موقعیت برای آنها همیشه مهیا نیست، ولی موقعیت برای خود ارضایی و عادت به آن همیشه مهیا می باشد.

 

چند راهکار کلی برای درمان:

برای کنترل غریزة جنسی هم خود فرد و هم والدین و اطرافیان مسئولیت دارند. آن چه مربوط به خود فرد می‌شود عبارتند از:

1- برنامه‌ریزی برای کار مداوم

جوانان و نوجوانان از نیروی سرشار و فوق‌العاده‌ای برخوردارند. این نیرو اگر در زمینه‌های دیگر مورد اساتفاده قرار نگیرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرایط سنی آن‌ها در قالب امور جنسی و شهوانی ظاهر خواهد شد. اگر جوانان و نوجوانان به کار مداوم عادت کنند و نیرو و توان خود رادر این زمینه به مصرف برسانند تا حدودی از انحرافات اخلاقی و شهوت و غریزة جنسی در آنان پیشگیری می‌شود. کارهای بدنی موجب تعادل جسم و روان می‌شود. اگر نیک بنگریم افرادی که به کار مداوم مشغول هستند و نیرو و استعدادشان را در زمینه‌های مثبت و سالم به کار می‌اندازند، کم‌تر دچار انحرافات اخلاقی و بحران‌های روحی می‌شوند. کار موجب می‌شود نیرو و انرژی جوان قبل از آن که به چربی‌های اضافی تبدیل گردد و اختلالاتی در ساز و کار اندام‌های بدن ایجاد گردد، از طریق سوخت و ساز مفید و سالم به مصرف برسد.

2- تنظیم خواب

تحقیقات نشان می‌دهد که بیش‌تر انحرافات به خصوص در زمینه مسایل جنسی از فکرهای ناسالم و خیال‌پردازی‌هایی که جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشی می‌شود. اگر جوان قبل از آن که به خواب برود، فکرش به خودش و یک سری مسایل و موضوعات مربوط به دورة جوانی، معطوف گردد، کم کم به انحرافات کشیده خواهد شد. بنابراین، یکی از روش‌های پیشگیری از انحرافات این است که برنامة خواب به صورت دقیق تنظیم شود و تا زمانی که خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نروید. وقتی به رختخواب بروید که کاملاً خسته و آمادة خواب هستید. لازمة این کا این است که در طول روز مشغول فعالیت‌های مهم بوده و به اندازة کافی کار کرده باشد.

طبیعی است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدار خواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و چون افکار و اندیشه‌های شهوانی و تحریک‌آمیز معمولاً در این مواقع به سراغ جوان می‌آیند، تنظیم ساعات خواب برای جوان، ضرورت خاصی می‌یابد. یکی از روان شناسان در این باره می‌گوید: نیمة اول شب بیش از نیمة دوم آن به بدن نیرو می‌دهد بنابراین باید از آن به نحوی مفید استفاده شود. و صبحگاهان به محض اینکه از خواب بیدار شدید. بی‌درنگ از بستر برخیزید و توجه داشته باشید که بامدادان بیدار ماندن در بستر خواب، بسیار زیان‌بار است، جسم را سست و ناتوان می‌سازد و وسوسه‌های شوم در دل فرد ایجاد می‌شود.

3- دوری از محیط‌های آلوده و ناسالم

یکی از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محیط آلوده و محرک‌های شهوانی است. محیط از طریق وارد نمودن عناصر محرک در گرایش‌های انحرافی، منجر به طغیان غریزة جنسی در جوان می‌شود. مسایلی از قبیل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخی از سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های خارجی و هم چنین استفادة نادرست از اینترنت در تحریک شهوت و غریزة جنسی جوان مؤثر است شاید برای برخی زا نوجوانان یادآوری و تذکر مسایل دینی و اخلاقی چیزی بیهوده و غیر ضروری تلقی شود، زیرا آن‌ها نه در فکر سلامت خویش هستند و نه مسایل اخلاقی و دینی را می‌پذیرند، اما برای شما که روحیة مذهبی قوی دارید و همین مسأله باعث شد تا نگران آینده‌تان باشید، گفتن این مسایل مهم و ضروری است. اگر واقعاً می‌‌خواهید از جوانی‌تان به خوبی استفاده کنید و در راه درست و سالم گام بردارید، سعی کنید از محیط‌های آلوده و دیدن عوامل تحریک کننده، جداً پرهیز نمایید.

4- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت

یکی از زمینه‌های پیدایش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفادة نادرست آن‌ها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولانی و بی‌برنامه نوجوانان را عاصی و سرگردان می‌کند. آن‌ها به تدریج سرخورده و مأیوس می‌شوند و در نتیجه به دنیای درون خویش پناه می‌برند و در کنج خلومت و انزوا راهی برای مشغولیت خود می‌جویند.

5- پیشگیری از روابط ناسالم

جوانان و نوجوانانی که روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بی‌بند و بار دوست و رفیق هستند، کم کم به انحرافات کشیده می‌شوند و تحت تأثیر امور شهوانی قرار می‌گیرند. نفوذپذیری جوانان از دوستان و همسالان بیش از سایر گروه‌ها است. در سنین بلوغ صحبت‌های آهسته و در گوشی بین نوجوانان بیش‌تر می‌شود و محور این گفتگوها، غالباً مسایل جنسی و امور شهوانی است که به صورت مخفیانه و به دور از انظار بزرگ‌ترها طرح می‌شود. برای پیشگیری از انحرافات اخلاقی سعی کنید از دوستی‌های آلوده و مشکوک جداً پرهیز نموده و با افراد سالم و مذهبی ارتباط برقرار نمایید.

6- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش

همة آنچه بیان شد، به نحوی می‌توانند در پیشگیری از انحرافات اخلاقی و طغیان شهوت و غریزة جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار جوان مؤثر است. پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است. ما در عصری زندگی می‌کنیم که جهان به شدت در مادیات فرو رفته و یک سره غرق در جاذبه‌های نفسانی و امور شهوانی گردیده است. در شرایط کنونی، خلأ عظیم و هولناکی از اخلاق و معنویت پدید آمده و تمامی مشکلات انسان‌ها نیز از همین جا ناشی شده است.

اگر با تقویت ایمان و نیروی اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقویت گردند، بدون شک بخشی از مشلکات آنان به ویژه در زمینة مسایل اخلاقی و شهوت و غریزة جنسی درمان می‌شود.

اگر نوجوان از ته دل باور نمود که تمام اعمال و رفتار او را خدا می‌بیند و بر اساس عملکرد افراد به آن‌ها پاداش می‌دهد و اساساً سعادت و خوشبختی انسان به دست خودش می‌باشد، در این صورت احتمال اینکه مرتکب گناه نشود بسیار زیاد است.‌

یقین داشته باشید، تا زمانی که نیروی ایمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقویت نگردد، هیچ ضمانتی از شهوت و انحرافات اخلاقی وجود ندارد. به خصوص در وضعیت کنونی که عوامل تحریک کنندة بسیار زیاد است. بنابراین قبل از هر چیزی سعی کنید نیروی ایمان و تقوا را در وجود خویش بارور کنید. اگر فکر و ذهن شما متوجه خدا باشد و همیشه نماز خود را اول وقت انجام دهید، خداوند شما را یاری می‌کند تا از هر گناهی مصون بمانید و تحت تأثیر شهوت و غریزة جنسی قرار نگیرید. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» به درستی که نماز انسان را از هر گونه آلودگی و عمل زشت و گناه دور نگه می‌دارد. نماز واقعی نه تنها والاترین عامل کنترک شهوت و دفاع در برابر هجوم انحرافات اخلاقی تلقی می‌شود، بلکه عامل تهاجمی علیه انحرافات و شهوت‌ها نیز محسوب می‌گردد.

7- تسهیل و تسریع ازدواج

علاوه بر آن که جوان سعی در کنترل شهوت و غریزة جنسی می‌کند، باید برای ازدواج که یگانه راه درست ارضای غریزة جنسی می‌باشد، نیز اقدام کند به این معنا که پسرها از 18 سالگی به بعد می‌توانند به فکر ازدواج باشند و اگر شرایط را مساعد می‌بینید، از همین سن مقدمات آن را فراهم کنند و دخترها هم چنان چه مورد مناسبی به خواستگاری آن‌ها آمد به دلایل نوعاً غیر موجه و پوچ مثل هنوز زود است، می‌خواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبی ندارد و... از ازدواج خودداری نکنند و والدین هم سنگ اندازی‌های غیز منطقی نداشته باشند.

امید است با رعایت این نکات و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانید غریزة جنسی و حس شهوت را در خویش کنترل و مهار نمایید و زمانی که فرصت مناسب برای ازدواج فراهم گردید، به ازدواج اقدام کنید.

 

تذکرات پایانی:

1. توجه داشته باشید که تنها رعایت تمام این امور، بدون کم و کاستى و به صورت مستمر، نتیجه‏بخش  خواهد بود. نباید توقع داشته باشید که این عادت ناگهان قطع و درمان شود, به هر میزان که بتوانید دفعات آن را به تدریج کم کنید, موفقیت محسوب می شود.

2. در صورت تکرار از رحمت واسعه الهی ناامید نشوید و بدانید که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «إن الله یغفر الذنوب جمیعا; خداوند همه گناهان را می آمرزد» و نشانه قبولی توبه شما این است که پشیمان هستید و از تکرار آن متنفرید. همین قدر که تکرار آن کم شود نشانه پیشرفت به سوی اطاعت خداوند است.

3. در صورت امکان با کم کردن سطح توقعات و انتظارات ازدواج کنید که این بهترین راه حل است.

4. در تمام حالات از خداوند براى حفظ پاکى استعانت بجویید.

5. مطمئن باشید این مشکل قابل حل و درمان است؛ ولى مشروط به  تصمیم‏گیرى قاطع و پشتکار کافى در راه انجام دستورالعمل‏هاى ارائه شده.

6. منشأ این مشکل، یکى از نیازهاى واقعى نهاده شده در وجود انسان است که باید به طور طبیعى و صحیح ارضا و تأمین  شود. نیاز به ارضای شهود یکی از این امور است که اگر به شکل صحیح تأمین نشود، (یعنى ازدواج), آدمی دچار خطاها و گناهان همچون استمنا خواهد شد که عواقب سوء آن نیز  دامنگیر فرد مى‏شود. بنابراین اگر امکان ازدواج برایتان فراهم است، اقدام به ازدواج کنید یا به طور موقت به  دستورالعمل‏هاى ارائه شده پاى‏بند باشید.

در پایان توصیه می شود برای اطلاع از آسیب های خودارضایی و دستور العمل کاربردی درمان آن و همچنین  اطمینان بیشتر به درمان پذیر بودن این عارضه، به مقاله دیگر همین سایت با نام «پیامدهای خود ارضایی و راه های مبارزه با آن» و همچنین نظریات افرادی که با این عارضه دست به گریبان بوده اند مراجعه فرمائید.

نگاهی به چرایی کوچکتر بودن زنان از شوهران

منبع: جام جم

زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل زیادی در این خصوص داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. به این صورت که جامعه می کوشد طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به دلیل همین ویژگی هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش، دچار دگرگونی ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده است.

 ازدواج  ابعاد گوناگونی دارد و  انتخاب همسر  نیز گزینه های متفاوتی دارد که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا، تحصیلات  و...  «سن» یکی از ویژگی هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.

اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟

پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.

دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.

فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود

جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.

حمید اکبری- کارمند، می گوید: «دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او را دیدم. سوار خود روی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی دارد. برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال سابق نبود

ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. مثلاً دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند

این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:

الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور می کنند.

ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.

ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.

وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید

غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند.

دوست می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند

در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد. عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.

آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...

خانمی می گفت: «پس از 15 سال زندگی، شوهرم به من می گوید تو پیر هستی. من 6 سال جوان تر از تو هستم. می گوید اگر به خاطر ثروت و موقعیت تو نبود، با تو ازدواج نمی کردم. خیلی غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول. حالا که به آن چیزهایی که می خواسته، رسیده، به من می گوید تو پیر هستی. پس از 15 سال زندگی این حرف ها دلم را آتش می زند

دکتر ایرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند. به این معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد. در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود. مثلاً زنی که 15 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.

خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است. همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده ای. شاید حق دارند. ولی ما با هم خوشبخت هستیم و 7 سال است که زندگی می کنیم. تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور. می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت دکترایش را گرفت و برگشت و با هم زندگی می کنیم. الان حرف های مردم کمتر شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.» تمام این مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را ارائه دهند؛ هر چند این نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند.

دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشد مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیره. ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.» در هر حال، با نگاهی می توان خانواده هایی را یافت که با بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان، زندگی هایی شاد و زیبا دارند.

آقای که کارمند فرودگاه است می گوید: «روزی که مثل همیشه مشغول چک کردن یکی بودن شناسنامه ها با هویت مسافر بودم، دیدم زن و مرد مو سپیدی شناسنامه هایشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پیرمرد لبخندی زد و گفت: مگر چه عیبی دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، مگر نه؟!

منبع: جام جم

بیش از 60 درصد زنان تهرانی از رابطه با همسرانشان رضایت ندارند

بیش از 60 درصد زنان تهرانی از رابطه با همسرانشان رضایت ندارند

بیش از 60 درصد زنان تهرانی از رابطه با همسرانشان رضایت ندارند

نتایج تکان‌دهنده مطالعاتی که در آخرین کنگره خانواده و سلامت جنسی ارائه شد
 

در حالی که سرانجام برخی از مسئولان دولتی به طرح مساله شیوع اختلالات جنسی در میان همسران پرداخته­اند و امید می­‌رود گام بعدی، چاره‌جویی در این باب باشد، مطالعات نشان می­دهد فقدان آموزش به زنان و مردان جوان در آستانه ازدواج باعث شده است مساله به حد «بحران» نزدیک شود.

در یکی از مطالعات که در دانشگاه علوم پزشکی قم و در شهر تهران انجام شده، آمار تکان‌دهنده­ای از وضع روابط زناشویی در زوجین در شرف طلاق به دست آمده است. در این مطالعه مشخص شده، بیش از 67 درصد از این زنان تمایلی به برقراری رابطه جنسی با همسرانشان نداشته‌اند، 63 درصد بعد از رابطه جنسی، احساس عصبانیت داشته‌­اند و 71 درصد از آنها هیچ لذتی از رابطه خود با همسرشان نمی‌‌برده‌اند. همچنین مشخص شده است که نزدیک به 70 درصد از این زنان هیچ احساس محبتی بعد از روابط جنسی در خود نمی‌دیده‌اند.

بررسی‌های آماری روی نتایج این مطالعه نشان داد که وجود این احساسات منفی در رابطه جنسی زن و شوهرها، رابطه معنی‌داری با درخواست طلاق دارد و این، تاکید دوباره‌ای است بر اهمیت و حساسیت موضوع و نقشی که این اختلالات می‌تواند در اختلاف و درگیری بین زن و شوهرها و وقوع طلاق ایفا کند.

نکته قابل توجه در این مطالعه و نیز مطالعات مشابه آن است که طلاق به دلیل مسائل جنسی، مشکل زوجین «جوان» است؛ چنان که در این مطالعه، میانگین سن زنان، 29 سال بوده است.

در مطالعه دیگری، که در رشت و توسط کارشناسان مرکز بهداشتی و درمانی الزهرای این شهر انجام شده، نتایج مشابهی به دست آمده است. در این مطالعه نیز مشخص شد حدود 40 درصد زنان مورد مطالعه تمایلی به رابطه زناشویی با همسرشان نداشته‌اند، 60 درصد آنها بعد از رابطه احساس عصبانیت داشته‌اند و حدود 70 درصد هم بعد از رابطه جنسی، احساس محبت نسبت به همسرشان نداشته‌اند.

نتایج این مطالعات در کنگره پیشین خانواده و سلامت جنسی ارائه شد.