بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

بررسی اصولی روابط زناشوئی

آموزش مسائل زناشوئی و مسائل مربوطه به آن

انسان سکس و تکامل طبیعی

سکوآلیته انسان به دلیل پیچیده گی اش، همیشه ذهن دانشمندان حوزه های مختلف را به خود اشغال کرده است. متاسفانه به علت تابوهایی که در این زمینه در فرهنگ ما وجود دارد، کمتر به این موضوع پرداخته شده و نوشته های اندکی به زبان فارسی دراین زمینه به چشم می خورد.


هدف ما در این مقاله، آشنا نمودن خواننده های فارسی زبان، با سکسو آلیته از دیدگاه “بیولوژی تکاملی” می باشد.

بیولوژیست ها با مقایسه و مشاهده ی سیر تکاملی سکسوآلیته در موجودات زنده، سعی نموده اند یک سری خصوصیات جنسی انسان را نیز بررسی کنند. یکی از تفاوت های عمده ای که بین سکسوآلیته انسان با سایر جانوران مشاهده  می شود، این است که در اکثر حیوانات، تمایلات جنسی ماده به  زمان تخمک گذاری او محدود می شود. در حقیقت در حیوانات، غریزه ی جنسی تنها وسیله ای برای بقای نسل است. حس غریزی که در حیوان ماده وجود دارد، تمایلات جنسی او را با زمان تخمک گذاری اش منطبق کرده است. دلیل این مسِئله،  مهم ترین اصل قانون تکامل طبیعی، یعنی همان قانون بقای نسل موجودات است. این قانونی است که با آن می توان بیشتر تحولات و تغییرات “نوع”های مختلف را  توجیه کرد.
در اغلب جانوران و خصوصا پستان داران، حیوان ماده به طور غریزی از زمان تخمک گذاری اش آگاهی دارد و با نشانه ها یی، این تخمک گذاری را به حیوان نر اطلاع می دهد. این نشانه ها می توانند” رفتاری” یا “غیر رفتاری” یا ترکیبی از هر دو باشند. به عنوان مثال در شامپانزه های ماده، با شروع تخمک گذاری دهانه آلت تناسلی به رنگ قرمز در می آید و  او این تغییر را با خم شدن در مقابل شامپانزه نر به معرض دید او قرار می دهد.


تکامل طبیعی، این آگاهی غریزی از زمان تخمک گذاری را در انسان پاک کرده است.  بیو لوژیست ها این فقدان آگاهی  که نتیجه اش عدم توانایی انتقال آن به مرد می باشد را “تخمک گذاری نهان ” می نامند.
انسان بر خلاف اغلب موجودات، رابطه جنسی اش را در تمام سیکل ماهانه زن ادامه می دهد. زن جزو معدود موجودات مونثی است که در زمان های غیر تخمک گذاری اش مو جود مذکر را از خود نمی راند. زیرا  که تمایلات جنسی اش از “تولید مثل” فراتر رقته اند. بطوری که حتی در زمان بارداری و نیز بعد از یائسگی نیز این نیازها به وجود خود ادامه می دهند. به این ترتیب بیشترین رابطه ی جنسی آدم ها در زمان هایی صورت می گیرد که امکان بارداری وجود ندارد.
در اینجا سوال عمده ای که برای بیولوژیست ها مطرح می شود، این است که چرا تکامل طبیعی در جهت خلق موجودی بوده است که در او سکسوآلیته تنها جنبه بقا نسل ندارد؟ این که این ویژگی حتی پیش از رشد تمدن و فرهنگ در انسان وجود داشته است، نشان گر این است که دلایل دیگری نیز در ایجاد این بعد در انسان دخیل بوده اند.
 
 
در اینجا ما به ذکر دو تئوری که توضیح این تخمک گذاری نهان را هدف قرار داده اند،  می پردازیم:
ثئوری نخست توسط “ریچارد الکساندر” و”کاترین نو نان “[۱]، دو بیو لوژیِست دانشگاه میشیگان مطرح شده است. اساس این تئوری بر ” ناتوان بودن نوزاد انسان” می باشد. در حقیقت،  بر خلاف اکثر پستان داران که خیلی زود به استقلال می رسند، نوزاد انسان تا سال ها نیاز به حمایت و تامین غذایی دارد. در انسان های بدوی، بخاطر شکل زندگی شان، این مسئله حادتر بوده است. نقش پدر در اغلب حیوانات به باروری تخمک خلاصه می شود و حیوان نر بعد از بارور کردن ماده، به جستجوی ماده دیگری برای باروری می رود. زیرا طبق برنامه ریزی غریزی اش ژن های بیشتری باید از خود برجا بگذارد.
برای انسان های ابتدایی ماجرا پیچیده تر از این بوده است. برای زن بدوی، رفتن مرد بعد از باروری، به منزله ی به خطر افتادن جان فرزندش  تلقی می شده است. زیرا که نگهداری از کودک و همزمان جستجوی غذا برای ادامه ی حیات خود و نوزادش تقریبا غیر ممکن بوده است. در نتیجه انتخاب طبیعی در جریان تکامل، زنانی را بر گزیده است که دارای تمایلات جنسی فراتر از دوران تخمک گذاری بوده اند. بدین ترتیب اگر در اغلب حیوانات ماده، پذیرایی رابطه بر قرار کردن با جنس مخالف،  تنها به زمانی که قابلیت بارآوری دارند خلاصه می شوند، در زن این قابلیت شکل مداوم به خود گرفته است. همانطور که گفتیم در زن هیچگونه رفتاری که در آن نشانی از تخمک گذاری بوده  و برای مرد قابل تشخیص باشد،  مشاهده نمی شود. در نتیجه مرد بدوی چون نمی دانسته چه زمانی قادر است زن را بارور کند، ناچار بوده است که با او بماند. زیرا تنها گذاشتن او و به سراغ زن های دیگر رفتن دو نتیجه منفی برای او به همراه داشته است:
-          به جای او رقبایش در غیابش زن را بارور کنند و بدین ترتیب ژن هایش را نتواند به نسل بعد انتقال دهد.
-   چون از زمان تخمک گذاری هیچ کدام از زنهای احتمالی که با آن ها ارتباط برقرار کرده اطلاعی ندارد، در نتیجه این امکان وجود دارد که هر چند با زن های متعددی رابطه بر قرار کرده است، ولی در نهایت هیچ یک از آنان را بارور نکرده باشد.
بدین ترتیب پذیرا بودن مداوم زن بدوی برای برقراری رابطه جنسی با مردش، حمایت و تامین غذایی خودش و کودکانش را برای او به همراه داشته است.
 
 
تئوری دیگری که در مقابل این تئوری قرار می گیرد، توسط “سارا هردی”[۲] مردم شناس دانشگاه کالیفرنیا مطرح شده است. این تئوری بر پایه ی مشاهده ی پدیده ی” بچه کشی” در بین یک سری حیوانات و نیز در بین بعضی جوامع ابتدایی می باشد. این پدیده در حیواناتی که از لحاظ ژنتیکی به انسان شبیه هستند مثل شامپانزه ها و گوریل ها ونیز دربین در نزد شیرها و سگ ها ی شکاری آفریقا، به چشم می خورد.  “بچه کشی ” به این مفهوم است که نر بالغ زمانی که می خواهد ماده ای را تصاحب کند، دست به از بین بردن بچه های آن ماده می زند و بدین ترتیب باز مانده های رقبایش را که حامل ژن های این رقبا هستند را نیز نابود می کند.
دلیلی که دانشمندان برای توضیح این اقدام نر بیان می کنند به شرح زیر است:
ماده ای که در پریود شیر دادن به فرزندش به سر می برد، در بیشتر موارد تخمک گذاری نمی کند. نر از راه رسیده برای اینکه بتواند ماده را بارور کند، با کشتن نوزاد به شیرسازی مادر خاتمه می دهد و باعث می شود او تخمک گذاری را از سر بگیرد. بدین گونه حیوان نر قادر خواهد بود که ماده را بارور کند و فرزندی که حامل ژن های اوست بوجود آورد. ۳/۱ بچه ها گوریل ها به این طریق جان خود را از دست می دهند.
در تئوری سارا هردی، ” تخمک گذاری نهان ” و ” تمایل جنسی مدام ماده” راهی برای جلوگیری از این فرزند کشی می باشد. به عقیده سارا هردی، اگر طبیعت در سیر تکاملی اش به ماده هایی  رسیده که دارای این خصوصیات هستند، به این دلیل است که به نوعی  سدی در مقابل این بچه کشی قرار دهد. به این ترتیب که ماده هایی که تمایل جنسی مداوم داشته اند، به رابطه با یک نر اکتفا نمی کرده اند. بر قراری ارتباط جنسی با نرهای گوناگون، باعث می شده که این نرها دیگر اقدام به کشتن بچه های او نکنند. زیرا هر کدام  خود را بطور پتانسیل، پدر او و در نتیجه اورا حامل ژن های خود تلقی می کردند.
اگر بخواهیم این دو تئوری را در مقابل هم قرار دهیم باید بگوییم که در تئوری اول ” تخمک گذاری نهان” عاملی برای تقویت تک همسری است در حالی که در تئوری دوم  در جهت از بین بردن تک همسری و نا مشخص کردن پدر است.
وجه اشتراک این دو تئوری در این است که در هردو آن ها، دلیل این تغییر و تحول حفظ جان نوزادان است.
دو بیولوژیست سوئدی به نام های”سیلن تولبرگ” و” آندرس مولر”، بر اساس مشاهداتشان عنوان می کنند که این دوتئوری می توانند مکمل باشند. یعنی آنها را به عنوان دو مرحله از تکامل تلقی می کنند. به این ترتیب که در ابتدا  ماده ها با” تخمک گذاری نهان ” و رابطه جنسی  با نر های مختلف، موفق شدند از مرگ احتمالی فرزندانشان به دست نرهای گروه جلوگیری کنند، دردومین مرحله ” تخمک گذاری نهان “  باعث شده است انسان بدوی به زندگی تک همسری رو بیاورد. زیرا زن بدوی با پنهان کردن زمان تخمک گذاری اش می توانست حمایت و حضور مرد بدوی را که برای زنده ماندن فرزندانش اجتناب ناپذیر بوده است را حفظ کند.
در حقیقت ” انتخاب طبیعی ” راهی از پیش معلوم نیست که همیشه هدفش از قبل معلوم باشد. بلکه یک” ویژه گی” که در برهه ای خاص عملکردی مشخص دارد، می تواند با گذشت زمان آن عملکرد را از دست بدهد و نقش دیگری در زندگی آن موجود بازی کند.
 
 
در اینجا به پایان مطلب میرسیم. نکته ای که در اینجا ذکر آن مهم می باشد، این است که رشد و تکامل مغز انسان  تحولات عظیمی را در زندگی اوایجاد کرده است. پیشرفت تمدن بشری، عوامل بیشماری را  زندگی و روان و روابط او با هم نوعانش بوجود آورده است. او با خلق فرهنگ،  مذهب، هنر، رابطه ای نمادین نیز با دنیا بوجود آورده است. تمامی این عوامل بدون شک بر سکسولیته بشر اثر گذاشته اند. هدف ما در این مقاله،  تنها بررسی سکسوآلیته از دیدگاه بیولوژی تکاملی بود. ولی ذکر این نکته لازم است که برای درکی صحیح از سکسوآلیته انسان، آن را باید در ابعاد دیگر فرهنگی-روانی-اجتماعی اش نیز بررسی کرد. که متاسفانه در کادر این مطلب نمی گنجیدمنبع:http://pezeshkan.org

چگونه پس از ماه عسل از رکود زندگی جلوگیری کنیم؟

مطالبی که در این مقاله در اختیار شما قرار می دهم، تنها مربوط به تازه دامادها و نوعروس ها نیست، بلکه برای هر زن و مردی که می خواهند از به وجود آمدن کسالت و رکود در ارتباط خود پرهیز کنند، کاربرد دارد. در مواقعی، همه ما احساس می کنیم که زندگی مشترکمان خارج از نظم و هماهنگی گذشته می شود. به نظر می رسد که اغلب خانم ها و آقایون در چند ماه بعد از ماه عسل خود احساس دلتنگی می کنند. آیا این افت در رابطه، قابل اجتناب می باشد؟ اگر نکات زیر را رعایت کنید به طور حتم قابل پیشگیری می باشند.

اصل#1: عصبانیت خود را برای مدت طولانی ادامه ندهید
"مریم" و "علی" تا نیمه های شب با هم بحث و مشاجره می کردند. سرانجام هر دو آنقدر خسته و خواب آلود شدند که توانایی ادامه بحث را نداشتند. زمانی که به تخت خواب رفتند، هر یک با زبان خود گلوله ای آتشین را به سوی دیگری پرتاب می کرد و هر کدامشان می خواستند حرف آخر از زبان خودش در آید؛ در همین حال هر دو به خواب فرو رفتند.

صبح روز بعد کن زود تر از خواب بلند شد و برای اینکه صبحانه را در کنار مریم میل نکند، زودتر به محل کار خود رفت. تا ظهر با او تماس تلفنی نگرفت و او را در جریان برنامه های روزانه خود قرار نداد. زمانیکه به خانه برگشت برای چند ساعت اصلا با هم صحبت نکردند. هفته ها طول کشید تا عصبانیت آنها به طور کامل فروکش کند و همین امر سبب شد تا در مقابل یکدیگر شکیبایی به خرج ندهند و هنگام بروز موقعیت های مشابه خیلی زود از کوره در بروند. برای انها دست یابی به نزدیکی عاطفی که قبلا داشتند کمی دشوار به نظر می رسید.

کتاب های آسمانی به ما پیشنهاد می کنند که ما: "نباید با خشم و غضب خود منجر به غروب خورشید زندگی خود بشویم" البته این مطلب به آن معنا نیست که شما نباید هیچ گاه در زندگی عصبانی شوید. زمانی که ما با کسی صمیمی هستیم، به وجود آمدن عصبانیت و رنجش یک امر کاملا طبیعی است چرا که رفتار و عقاید او برایمان اهمیت دارد و در مقابل آنها از خود عکس العمل نشان می دهیم. کتاب های آسمانی به ما دستور نداده اند که هرگز حق عصبانیت نداریم، بلکه به ما گوشزد می کنند با گرد و خاکی که از روی عصبانیت بلند کنیم سبب غروب خورشید زندگیمان نشویم. نکته ای که باید رعایت کنیم این است که مشکل خود با همسرمان را باید پیش از انجام هر گونه کاری: چه رفتن به محل کار چه مسافرت و یا بازی کردن، حل نماییم. وقتی قرار است که یکی از زوجین برای مدت زمانی دور از همسر خود باقی بماند، رابطه باید حالت نرمال و صمیمانه خود را داشته باشد. اگر چنین نباشد، آسیب های احساسی فراوانی به دو طرف وارد می آید و هر دو نفر در معرض وسوسه های شیطانی بیشتری قرار می گیرند.

اصل#2: با پرهیز از سکس یکدیگر را مجازات نکنید
زمانی که "امین" قرار خود با همسرش "زهره" برای رفتن به رستوران را فراموش کرد، زهره بسیار ناراحت شد و از برقراری ارتباط جنسی با او خودداری کرد. امین تا دیر وقت در محل کار خود مانده بود و یک ساعت پس از اینکه رزرو میز باطل شده بود به خانه برگشته بود. امین از زهره عذر خواهی کرد، اما احساسات او آسیب دیده بودند.

زمانی که هر دو به تخب خواب رفتند، امین او را به حالت دلجویی و نوازش در آغوش گرفت و طوری رفتار کرد که گویا تمایل به معاشقه دارد. اما زهره خنده ای از روی تمسخر نثار او کرد و بدون اینکه حرفی به زبان بیاور پشت به او کرد و چشمانش را بست. امین در حالیکه تمام طول شب به سقف نگاه می کرد، بسیار رنجیده و آزرده شده بود. شکاف میان آن دو تا کیلومترها زیاد شده بود و امین احساس می کرد همسرش او را رد می کند و نسبت به او دوری می ورزد.

امین باید برای قرار شامی که با زهره گذاشته بود، اهمیت بیشتری قائل می شد. بی توجهی او باعث شد یک شب فراموش نشدنی خراب شود و زهره نیز احساس ناراحتی کند. البته همه شما این مثل را که می گوید: "دو اشتباه منجر به درست شدن کارها نمی شود" را شنیده اید. "احسان" به زوج های جوان توصیه می کند که: "تا زمانی که از یکدیگر به رضایت کامل نرسیده اید، هیچ گاه همدیگر را از وجودتان معزول نکنید."

همه ما باید با زهره همدردی کنیم. او آزرده شده بود و قصد داشت تا به امین بفهماند که چقدر تحمل این قضیه برایش سخت است. شاید هم به نوعی قصد تلافی کردن داشت. کتاب آسمانی به ما می گوید که از یکدیگر انتقام نگیریم و در مقابل هم شکیبا و صبور باشیم. با خودداری از برقرای رابطه جنسی،زهره، امین را خیلی بیشتر آزرده خاطر ساخت. در این زمان امین نیز دل خوشی از او پیدا نکرد. زهره نه تنها او را از خودش دور نمود بلکه فرصت آشتی کردن به وسیله یکی شدن جسمانی را نیز از بین برد. تنها نتیجه ای که او از این کار گرفت، آزرده ساختن برد بود. اگر هدفش این بود پس بدون شک به آن دست پیدا کرد.

زن و شوهر ها هیچ گاه برای تنبیه کردن یکدیگر نباید از برقراری رابطه جنسی خودداری کنند چراکه خداوند غریزه جنسی را به عنوان راهی برای تجلی عشق و احساسات در وجود انسان ها قرار داده است. درست نیست از آن به عنوان هربه ای برای جر و بحث و نیازمند جلوه دادن دیگری سوء استفاده کنید. اصل#3: براورده نکردن نیازهای او را تقصیر مشکلات زندگی نگذارید
"محسن" دو شغل مختلف را انجام می داد تا بتواند اجاره های عقب افتاده خانه ای را که با "مینا" در آن زندگی می کردند را بپردازد. شب ها هنگامیکه به خانه بر می گشت آنقدر خسته بود که فقط می خواست بخوابد، اما مینا برای او برنامه های دیگری داشت. او انتظار داشت که شوهرش در مورد کارهایی که در طول روز انجام داده با او صحبت کند و خودش نیز تمام وقایع روزانه خود را برای او شرح دهد. او انتظار داشت تا برای شام در کنار هم بنشینند و موقع خواب نیز او را "ناز و نوازش" کند. اما محسن همیشه دوست داشت به سرعت به خواب برود و آنقدر انرژی نداشت تا با او معاشقه کند. زمانی که مینا اعتراض می کرد شوهرش به او اطمینان خاطر می داد که زمانی که کارهایش کمتر شوند، همه چیز تغییر خواهد کرد.

پس از چند ماه محسن به اندازه کافی پس اندازه کرد و تمام هزینه ها پرداخت شد. او دیگر مجبور نبود تا بر سر دو کار مختلف برود، اما هنوز هم همان طبع سرد و غیر صمیمی در او مشاهده می شد. زمانی که خانمش از او در مورد این مسئله سوال می کرد او می گفت قول می دهد زمانیکه استرس ها کمتر شود و بیشتر استراحت کند، همه چیز مثل روز اول شود. به نظر می رسید که فقط قصد دارد بهانه های مختلف برای مینا بیاورد.

برآورده نکردن نیازهای مینا از سوی محسن به دلیل مسئولیت های سنگینی که بر دوش داشت، نبود؛ بلکه عدم اهمیت به نیاز های او برایش به صورت یک عادت در آمده بود و به جای اینکه مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرد سعی می کرد مسائلی را سرزنش کند که از کنترلش خارج هستند. تنها راه حل آنها این بود که محسن می بایست بدون توجه به مشکلات زندگی، رفع نیازهای همسرش را در راس کارهای خود قرار دهد. هیچ چیز مهمتری از براورده ساختن نیازهای همسران وجود ندارد و نباید این چنین تصور کرد که صرفا با بی توجهی به این نیازها، آن خواست ها و نیازها به خودی خود از بین خواهند رفت.

اگر براورده ساختن نیازهای همسرتان آنچنان که باید و شاید برایتان اهمیت داشته باشد، هیچ گاه اجازه نخواهید داد که مشکلات زندگی نزدیکی و صمیمیت شما را از بین ببرند. همه چیز ختم می شود به...
اگر هر زن و شوهری، مسائل مربوط به همسر خود را در راس کارهایش قرار دهد، هیچ یک از موقعیت های بالا پیش نخواهد آمد. اگر چه هیچ انسانی کامل نیست، بنابراین راه حل این است که در قبال همسران خود صبور باشیم و همیشه سعی کنیم تا بهترین زن و یا شوهری که می توانیم باشیم. اگر قادر به اجرای سه اصل ذکر شده باشید به راحتی می توانید از سختی ها و رکودهای ایجاد شده در زندگی های زناشویی جلوگیری کنید. با این همه بد نیست به یک مثل قدیمی یونانی در مورد عشق نیز گوش کنید:

"عشق حسد، تکبر و غرور نیست، بلکه بردباری و شفقت است. خشم و گستاخی و خود محوری نیست. عاشق به آسانی خشمگین نمی شود و خطاهای طرف مقابل را ثبت و ضبط نمی کند. عشق با شرارت و دروغ رابطه ای ندارد بلکه در حقیقت متجلی خواهد شد. از شما محافظت می کند، اعتماد به وجود می آورد، نیازمند پشتکار بوده و با امید همراه است."

www.4vesal.mee.ir

نقاطی از بدن آقایون که خانوما بیشتر به اون توجه میکنند

ابرو
او انتظار ندارد که ابروهای شما همانند خودش کاملا دارای فرم باشد، اما ابروهای پر و در هم و بر هم نیز، چیزی نیست که او انتظار دیدنش را داشته باشد.در این مورد چه کنید: اگر شما جز آن دسته از مردهایی هستید که ابروهای پری دارند، باید درست کاری را انجام دهید که خانم ها انجام می دهند: ابروهایتان را بردارید. فقط کافی است موهای بین دو ابرو را بردارید (فقط موهایی که وسط دو ابرو قرار دارند). البته اگر قصد دارید موهای بیشتری را بردارید، بهتر است نزد یک آرایشگر بروید تا او این کار را برایتان انجام دهد.
۲- ناخن
دستان شما نقطه ای هستند که مطالب بسیاری در مورد نظافت و بهداشت شخصی شما را در اختیار او قرار می دهند. پس اجازه ندهید تا ناخن های چرک و کثیف شما را از دور خارج کنند.در این مورد چه کنید: لازم نیست هر هفته مانیکور کنید تا ناخن هایتان فرم داشته باشند، بلکه فقط کافیست از داروخانه یک عدد سوهان خریداری نمایید و سختی ها و لبه های تیز آنرا صاف کنید. هیچ خانم دوست ندارد، کسی او را با ناخن های بد فرم و ناصاف در آغوش بگیرد.
۳- پوست
هیچ خانمی نمی تواند از لمس کردن پوست لطیف و صاف اجتناب کند. آیا این دلیل کافی نیست تا شما را ترغیب به داشتن پوستی لطیف و شاداب نماید؟
در این مورد چه کنید: خانم ها به وسیله کرم های نرم و مرطوب کننده با خشکی پوست در سرما مبارزه می کنند، آقایون اغلب این کار را انجام نمی دهند. لازم نیست موشک هوا کنید؛ فقط یک قوطی نرم کننده (ترجیحا بدون بو) خریداری کنید و آنرا مرتبا بر روی پوست خود بمالید تا خشکی ها از بین بروند. افرادی که پوست های چربی دارند، باید نمونه هایی را خریداری کنند که بدون روغن (oil free) باشند، به این ترتیب مشکلاتان به اسانی حل خواهد شد.
۴- پا
ترک پا، قارچ های موضعی، ناخن ها بلند انگشت های پا، و بوی بد آن می تواند به راحتی او را از برقراری رابطه با شما منصرف کند. متاسفانه زمانی که شما کفش هایتان را در می آورید اولین چیزی که یک خانم به آن توجه می کند، همین موارد هستند. اگر نتوانید از این قسمت پنهان بدن خود به خوبی مراقبت کنید، او ممکن است تصور می کند که توانایی مراقبت و نگهداری از سایر اعضای مخفی را نیز ندارید.در این مورد چه کنید: اگر پودرها و پمادهای روی میز جواب نمی دهند باید با یک پزشک در این مورد مشورت کنید.
۵- موی بینی/ گوش
من موی گوش و بینی یک مرد را با سبیل های بلند و نمایان یک خانم برابر می دانم. یک خانم برای از بین بردن سبیل ها، آنها را موم می اندازد، دکولوره می کند و هر کار دیگری که از دستش بر آید در این زمینه انجام می دهد. آیا شما نیز نباید همین کار را انجام دهید؟
در این مورد چه می کنید: در این قسمت یک راهنمای ساده وجود دارد که باید آنرا اجرا کنید: زمانی که موهای گوش و یا بینی آنقدر بزرگ شده باشند که از سوراخ ها بیرون بزنند، باید نسبت به کوتاه کردن آنها اقدام کنید.
۶- دندان
لبخندی با دندان های درخشان تحت هر شرایطی همه چیز را به نفع شما بر می گرداند. دندان های لکه دار، زرد، و پلاک دار او را به راحتی به سمت دیگری منحرف میکند.
در این مورد چه کنید: اگر مشکلات دندان هایتان بیش از اندازه حاد شده باید، نزد دندانپزشک بروید؛ اما اگر هنوز به این مرحله نرسیده اید، بهتر است یک خمیر دندان سفید کننده و دهان شویه خریداری کنید. البته باید اشاره کنم که استفاده کردن از آنها را نیز از یاد نبرید.
۷- کمر
کمر شما از مهمترین جایی است که خانمها به آن توجه زیادی دارند، اگر از دسته افرادی هستید که ورزش بدن سازی می کنید، باید بگم که خانمها از مردانی بیشتر خوششان می آید که بدنی نرمال ، طبیعی و زیبا داشته باشند - نه خیلی چاق و به صورت هفتی شکل و نه خیلی لاقر و بد اندام. (همیشه سعی کنید که دارای بدنی خوش اندام باشید.)

منبع:4vesal.mee.ir

مسایل ازدواج از دیدگاه روانکاوی

چرا تعداد ازدواج های موفق ، از ازدواجهایی که زمینه شکوفایی استعدادهای زن و شوهر ایجاد کند یا تعداد زیادی از ازدواجهایی که به حالت بی تفاوتی و خسته کننده سنتی نشده باشد این همه ناچیز است .

چرا ازدواج اغلب پایان عشق و به اصطلاح روز مرگ عشق است ؟ آیا وقتی ازدواج را محکوم می کنیم ، شکست آن را قبول می کنیم ، یا شکست خودمان را در ازدواج اگر از همان اول کار شریک زندگی مناسب انتخاب نشده باشد آینده تاریکی را می توان پیش بینی کرد . چگونه باید توجیه کرد که به جای انتخاب کسی که باید تمام عمر را با او زندگی کنیم ، اغلب کسی را انتخاب می کنیم که به اصطلاح روان رنجور ( عصبی ) از آب در آید و با ما و روحیه ما سازگار نیست . راستی چه خبر شده است ؟ آیا به نیازهای مخصوص خودمان آگاهی نداشته ایم یا نوعی عدم شناخت دیگری معمولا انتخاب در ازدواجی که آزادانه مورد پسند قرارگرفته طبق نظریه روانکاوی ممکن است به یکی از اشکال زیر باشد :

1- یک صفت یا خاصیت شریک زندگی به یکی از آرزوها و انتظارات ما جواب می دهد ودر زندگی زناشوئی هم بطور عملی یکی از آرزوهاو انتظارات ما برآورده شود . با این حال اگر بقیه صفات و قابلیت ها کنار گذاشته شوند و نقطه اشتراک چندانی با شریک زندگی نداشته باشند این وضع عجیب و غریب به طور غیرقابل اجتنابی به رابطه بادوام لطمه خواهد زد و به این ترتیب اشتباه اساسی چنین انتخابی آنجا خواهد بود که به خاطر تحقیق یک شرط و آرزوی واهی صورت گرفته است . مثلا مرد یا زنی که میل زیادی به انتخاب یک همسر زیبا داشته و براین اساس انتخاب می کند ( خصوصیات دیگر را در نظر نمی گیرد ) مطمئنا در زندگی مشترک مسئله و مشکل خواهد داشت .

2- گاهی انتخاب شریک زندگی به تعارض حاصل از آرزوهای ضد نقیض ما مربوط می شود . معمولا تصور می کنیم که از لحاظ امیالمان بیشتر به هم شبیه هستیم در حالی که چنین نیست . مثلا مردانی که با خانواده خود رابطه تنگاتنگی دارند زنی را انتخاب می کنند که چه از لحاظ خانوادگی و نژادی و چه از لحاظ ظاهری ، علائق و وضع اجتماعی اش کاملا با شان و منزلت آنها مغایر و متفاوت است . با این حال هم زمان این افراد نسبت به این تفاوت ها احساسی خوبی ندارند و بدون آنکه بدانند و متوجه شوند به زودی به دنبال فردی که آشنا تر باشد می افتند تا آن را پیدا کند . مثال دیگری از این نوع انتخاب ( بر اساس تناقضات درونی ) زنان جاه طلب و بلند پروازی که می خواهند همیشه سرکرده و فرمانده باشند ، با این حال جرات نمی کند این رویاهای جاه طلبانه راتحقق بخشد و از شوهران خود انتظار دارند به جای آنها به این رویاها جامه عمل بپوشاند .

در این صورت شوهر باید مردی کامل – بی نقص و بی عیب و مشهور باشد و از همه نظر مورد تحسین و تمجید دیگران قرار بگیرد . چنین تعارض هایی به عناوین مختلف ممکن است سبب نفرت نسبت به شریک زندگی شود . می توانیم بی عرضگی او را از این که نمی تواند آنچه برای ما اهمیت دارد فراهم کند علیه خودش به کار بریم .

3- در انتخاب شریک زندگی امیال کودکانه ای که هنوز فعال و قدرتمند هستند می توانند دخالت داشته باشند . مثلا زنی که در هفده سالگی با مردی ازدواج کرد که سی سال از او بزرگتر بود و از لحاظ ظاهر و روان شناختی به پدر محبوبش شباهت داشت . مرد مورد نظر تا چند سالی توانست زن را خوشبخت کند تا اینکه زن امیال کودکانه اش را فراموش کرد . اینجا بود که واقعا احساس کرد کاملا تنهاست و به مردی دلبستگی پیدا کرده است که با وجود اینکه از صفات بسیار دوست داشتنی برخوردار بود ولی در نظرش بی ارزش و کم اهمیت می نمود .

متوجه هستید که رابطه ای که بر چنین پایه متزلزلی پی ریزی شده باشد ممکن است راه رسیدن به سعادت و خوشبختی را مسدود کند .

تهیه کننده : ب . پاکزاد - روانسنج و مشاور